چرا همایون شجریان موفق میشود دیگران نه؟!
برگزاری کنسرت «چرا رفتی؟» با همکاری شجریان پسر و برادران پورناظری، بهانهای است که در بررسی آن، به این موضوع میتوان پرداخت که چرا همایون شجریان در کارش موفق شده...
گاهی یک اتفاق و شانس، گاهی یک تیزهوشی در انتخاب و البته بسیاری مواقع، بینش مبتنی بر دانش و تجربهی هنرمند، موفقیت او را در پیشهاش میتواند تضمین کند. همایون شجریان، بویژه در کنسرت اخیرش نشان داد از آن دسته هنرمندانی است که برای موفق عمل کردن، فکر و نقشهی راه دارد.
برگزاری کنسرت «چرا رفتی؟» با همکاری شجریان پسر و برادران پورناظری، بهانهای است که در بررسی آن، به این موضوع میتوان پرداخت که چرا همایون شجریان در کارش موفق شده و احتمالا این روند موفقیت را چگونه میتواند ادامه دهد؟
یکی از رمزهای موفقیت گروهی از هنرمندان نسل جدیدتر، این است که از امکانهای ارتباطی جدید، بهخوبی بهره میگیرند. چه برنامهریزی شده و چه اتفاقی بوده باشد، بیشک، بخشی از موفقیت کنسرت همایون شجریان که گویا بیش از 30 هزار بلیت برای آن فروخته شده، برمیگردد به انتشار کلیپ تکآهنگ «چرا رفتی؟» در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی که پای آنرا به شبکههای ماهوارهای هم کشاند، به آهنگ انتظار تلفنهای همراه تبدیل شد و فضاهای ارتباطی مطلوب قشر جوان را اشغال کرد. بیشک، همین نام «چرا رفتی» که در نوشتار ما هم مدام تکرار میشود، بهترین نامی بود که برای تضمین موفقیت یا افزایش میزان موفقیت این کنسرت میتوانست انتخاب شود.
یکی دیگر از وجوه کاری نسل جدید هنرمندان موسیقی ایران که کارشان نیز برجسته شده، این است که با همین نگاه رویکرد به امکانهای جدید برای تطابق با سلیقه جامعهی روز، در نوع آهنگسازی و اجرای برنامههایشان، از نگاههای متعصبانه فاصله گرفته، از امکان تلفیق و همنشینی موسیقی ایرانی و غربی – با حفظ غلبهی وجوه موسیقی ایرانی – در آثارشان بهره میگیرند.
در همین کنسرت اخیر، علاوه بر سازهای کمانچه، تنبور، صراحی، دف، سنتور، تار، سهتار، بربط و ساغر، سازهای دیگری چون ویلن، ویلنسل، ویولا، گیتار، گیتارباس، کنترباس، پیانو، کاخن، داربوکا، بینگو و گروه کر هم به فراخور قطعهها، استفاده شده بود. هرچند از حضور نوازندگان خارجی که در آلبوم حضور داشته و مایهی تفاخر آن بودند و نیز برخی سازهای خارجی چون سیتار، در این اجرا خبری نبود.
البته در این زمینه، نکتهی مهمی وجود دارد که آنرا نباید فراموش کرد. امثال همایون شجریان و تهمورس و سهراب پورناظری، در اصالت میراث پدرانشان ریشه دارند و به افقها و پنجرههای جدید سرک میکشند.
در این میان، تیزهوشی و مخاطبشناسی این هنرمندان نسل جدید را هم نباید نادیده گرفت؛ شجریان پسر، در کنسرتهایش کلاس آواز برگزار نمیکند و اصلا به سمت به رخ کشیدن تواناییهای تکنیکی و آکادمیکش در حوزهی موسیقی و آواز تمایل نمییابد. این میشود که مخاطب، در جریان گوش فرا دادن به کنسرت او، نهتنها به خستگی روح مبتلا نمیشود، بلکه اشتیاق افزونی هم پیدا میکند. ضمن آنکه در کل کنسرت نیز با یک زمانبندی مناسب، بیشترین بهره را با کمترین احساس کسالت از اجرای قطعههای مختلف میبرد.
چرا همایون شجریان موفق میشود؟
کنسرت چرا رفتی - شجریان و برداران پورناظری
همچنین یک وجه بارز دیگر در کار شجریان پسر که با این موضوع بی ارتباط نیست، این است که او کلمهها را واضح ادا میکند و مخاطب احساس نمیکند که از خواندن شعر توسط آوازخوان، صرفا قرار بوده محملی فراهم باشد که صوتی موسیقایی از دهان و حنجره او خارج شود، پس متن شعر خیلی از اهمیت برخوردار نبوده است.
در همین زمینه باید به این مهم اشاره کرد: مولانا، محمدرضا شفیعی کدکنی، حسین منزوی، سیمین بهبهانی و هومن ذکایی، شاعران قطعههای آلبوم اخیرا عرضه شده شجریان را تشکیل میدهند که در این کنسرت، به بازاجرای آنها پرداخته شد.
همین ترکیب، گویای موردهایی است که در چند بند پیش، به ریشه در اصالت داشتن با نگاه به چشماندازهای تازه، اشاره کردیم. اینکه شما غزل هرچند بهنسبت شناخته شدهی شفیعی کدکنی، «نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن...» را استفاده کنی، یا غزل حسین منزوی را با موضوع آیینی و مطلع: «شتک زده است به خورشید خون بسیاران / بر آسمان که شنیده است از زمین باران...» بشناسی و بهکار بگیری، خود گویای این است که در انتخاب شعرها هم نوعی بینش متمایل به نوگرایی، مبتنی بر شرایط جامعه وجود داشته است. یا اینکه شعری از محمد ذکایی (هومن) مورد استفاده قرار میگیرد، یا ناشی از آن است که شعر یک شاعر مقیم آنسوی دنیا که چند دهه است کمتر فعالیتی داشته، آنقدر خوب بوده که راه خودش را باز کرده، یا اینکه شناختی نسبت به او وجود داشته که به استفاده از اثرش انجامیده است. هر کدام از این دلیلها علت بوده باشد، وجه مثبتی دارد و آنرا باید به فال نیک گرفت. باید نشانه محکمی دانست برای حرکت در مسیر موفقیت.
در پایان دو نکته باقی میماند؛ یکی اینکه همایون شجریان معروف است به محجوب بودن و بااخلاق و بدون تکبر رفتار کردن با همگان، و این یعنی جذب و پخش انرژیهای مثبت. همین جملهها برای همه آن قدر دارای مفهوم و گویاست که توضیح اضافهی دیگری لازم ندارد.
دیگر اینکه همایون شجریان ترجیح میدهد کارش را با گروههای حرفهای، با عملکردهای مطلوب و شیک انجام دهد و این امر حوزهی کنسرتگذاران را هم شامل میشود. هرچند کمتوجهی به آرایش صحنه و لباس نوازندگان در این کنسرت، یک نمرهی منفی بود که علاوه بر اثبات بالا رفتن سطح توقع مخاطبان از عملکرد این گروه، گویای آن است که همایون شجریان یا هر هنرمند و دستاندرکار دیگری که به موفقیت نسبی در کار دست یافته، در صورت مورد نظر قرار ندادن اصل محافظت از دستاوردها، همیشه در معرض خطر از دست دادن آنها قرار دارد.
برگزاری کنسرت «چرا رفتی؟» با همکاری شجریان پسر و برادران پورناظری، بهانهای است که در بررسی آن، به این موضوع میتوان پرداخت که چرا همایون شجریان در کارش موفق شده و احتمالا این روند موفقیت را چگونه میتواند ادامه دهد؟
یکی از رمزهای موفقیت گروهی از هنرمندان نسل جدیدتر، این است که از امکانهای ارتباطی جدید، بهخوبی بهره میگیرند. چه برنامهریزی شده و چه اتفاقی بوده باشد، بیشک، بخشی از موفقیت کنسرت همایون شجریان که گویا بیش از 30 هزار بلیت برای آن فروخته شده، برمیگردد به انتشار کلیپ تکآهنگ «چرا رفتی؟» در فضای اینترنت و شبکههای اجتماعی که پای آنرا به شبکههای ماهوارهای هم کشاند، به آهنگ انتظار تلفنهای همراه تبدیل شد و فضاهای ارتباطی مطلوب قشر جوان را اشغال کرد. بیشک، همین نام «چرا رفتی» که در نوشتار ما هم مدام تکرار میشود، بهترین نامی بود که برای تضمین موفقیت یا افزایش میزان موفقیت این کنسرت میتوانست انتخاب شود.
یکی دیگر از وجوه کاری نسل جدید هنرمندان موسیقی ایران که کارشان نیز برجسته شده، این است که با همین نگاه رویکرد به امکانهای جدید برای تطابق با سلیقه جامعهی روز، در نوع آهنگسازی و اجرای برنامههایشان، از نگاههای متعصبانه فاصله گرفته، از امکان تلفیق و همنشینی موسیقی ایرانی و غربی – با حفظ غلبهی وجوه موسیقی ایرانی – در آثارشان بهره میگیرند.
در همین کنسرت اخیر، علاوه بر سازهای کمانچه، تنبور، صراحی، دف، سنتور، تار، سهتار، بربط و ساغر، سازهای دیگری چون ویلن، ویلنسل، ویولا، گیتار، گیتارباس، کنترباس، پیانو، کاخن، داربوکا، بینگو و گروه کر هم به فراخور قطعهها، استفاده شده بود. هرچند از حضور نوازندگان خارجی که در آلبوم حضور داشته و مایهی تفاخر آن بودند و نیز برخی سازهای خارجی چون سیتار، در این اجرا خبری نبود.
البته در این زمینه، نکتهی مهمی وجود دارد که آنرا نباید فراموش کرد. امثال همایون شجریان و تهمورس و سهراب پورناظری، در اصالت میراث پدرانشان ریشه دارند و به افقها و پنجرههای جدید سرک میکشند.
در این میان، تیزهوشی و مخاطبشناسی این هنرمندان نسل جدید را هم نباید نادیده گرفت؛ شجریان پسر، در کنسرتهایش کلاس آواز برگزار نمیکند و اصلا به سمت به رخ کشیدن تواناییهای تکنیکی و آکادمیکش در حوزهی موسیقی و آواز تمایل نمییابد. این میشود که مخاطب، در جریان گوش فرا دادن به کنسرت او، نهتنها به خستگی روح مبتلا نمیشود، بلکه اشتیاق افزونی هم پیدا میکند. ضمن آنکه در کل کنسرت نیز با یک زمانبندی مناسب، بیشترین بهره را با کمترین احساس کسالت از اجرای قطعههای مختلف میبرد.
چرا همایون شجریان موفق میشود؟
کنسرت چرا رفتی - شجریان و برداران پورناظری
همچنین یک وجه بارز دیگر در کار شجریان پسر که با این موضوع بی ارتباط نیست، این است که او کلمهها را واضح ادا میکند و مخاطب احساس نمیکند که از خواندن شعر توسط آوازخوان، صرفا قرار بوده محملی فراهم باشد که صوتی موسیقایی از دهان و حنجره او خارج شود، پس متن شعر خیلی از اهمیت برخوردار نبوده است.
در همین زمینه باید به این مهم اشاره کرد: مولانا، محمدرضا شفیعی کدکنی، حسین منزوی، سیمین بهبهانی و هومن ذکایی، شاعران قطعههای آلبوم اخیرا عرضه شده شجریان را تشکیل میدهند که در این کنسرت، به بازاجرای آنها پرداخته شد.
همین ترکیب، گویای موردهایی است که در چند بند پیش، به ریشه در اصالت داشتن با نگاه به چشماندازهای تازه، اشاره کردیم. اینکه شما غزل هرچند بهنسبت شناخته شدهی شفیعی کدکنی، «نفسم گرفت از این شب در این حصار بشکن...» را استفاده کنی، یا غزل حسین منزوی را با موضوع آیینی و مطلع: «شتک زده است به خورشید خون بسیاران / بر آسمان که شنیده است از زمین باران...» بشناسی و بهکار بگیری، خود گویای این است که در انتخاب شعرها هم نوعی بینش متمایل به نوگرایی، مبتنی بر شرایط جامعه وجود داشته است. یا اینکه شعری از محمد ذکایی (هومن) مورد استفاده قرار میگیرد، یا ناشی از آن است که شعر یک شاعر مقیم آنسوی دنیا که چند دهه است کمتر فعالیتی داشته، آنقدر خوب بوده که راه خودش را باز کرده، یا اینکه شناختی نسبت به او وجود داشته که به استفاده از اثرش انجامیده است. هر کدام از این دلیلها علت بوده باشد، وجه مثبتی دارد و آنرا باید به فال نیک گرفت. باید نشانه محکمی دانست برای حرکت در مسیر موفقیت.
در پایان دو نکته باقی میماند؛ یکی اینکه همایون شجریان معروف است به محجوب بودن و بااخلاق و بدون تکبر رفتار کردن با همگان، و این یعنی جذب و پخش انرژیهای مثبت. همین جملهها برای همه آن قدر دارای مفهوم و گویاست که توضیح اضافهی دیگری لازم ندارد.
دیگر اینکه همایون شجریان ترجیح میدهد کارش را با گروههای حرفهای، با عملکردهای مطلوب و شیک انجام دهد و این امر حوزهی کنسرتگذاران را هم شامل میشود. هرچند کمتوجهی به آرایش صحنه و لباس نوازندگان در این کنسرت، یک نمرهی منفی بود که علاوه بر اثبات بالا رفتن سطح توقع مخاطبان از عملکرد این گروه، گویای آن است که همایون شجریان یا هر هنرمند و دستاندرکار دیگری که به موفقیت نسبی در کار دست یافته، در صورت مورد نظر قرار ندادن اصل محافظت از دستاوردها، همیشه در معرض خطر از دست دادن آنها قرار دارد.
منبع:isna.ir
تاریخ : چهارشنبه 93/5/29 | 9:14 صبح | نویسنده : راز شهر | نظرات ()