معمای قتل وحشتناک دختر دانشآموز در بیابان
مقتول که نگار نام دارد سهسال قبل مقابل کارخانهای در اطراف شهر تهران در حالیکه بهشدت سوخته بود پیدا شد. بعد از انتقال این دختر به بیمارستان وی در ابتدا مدعی شد خودکشی کرده است اما در روزهای آخر زندگیاش گفت توسط چهار جوان به نامهای سعید، کوروش، مرتضی و عباس ربوده شده و آنها قصد داشتند به وی تعرض کنند و وقتی موفق نشدند او را آتش زدند. پرونده پس از فوت این دختر در شعبه ویژه قتل به جریان افتاد و هر چهار پسر جوان دستگیر شدند و بازجوییها از آنها انجام گرفت. آنها همگی ارتباط با قتل دختر را انکار کردند اما تحقیق از شاهدان فاش کرد خودرویی که دختر جوان را از آن به بیرون پرت کردهاند با مشخصات ماشین یکی از این متهمان به نام سعید مطابقت دارد. با این حال سعید و سه متهم دیگر حاضر به اعتراف به آتشزدن دختر جوان نشدند. با این حال با توجه به مدارک و شواهد منعکس در پرونده و شکایت اولیایدم از هر چهار نفر کیفرخواست علیه متهمان صادر شد و آنها برای محاکمه به شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شدند. متهمان در اولین جلسه قتل را انکار کردند و مدعی شدند اصلا در محل حادثه نبودند. روز گذشته دومین و آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. خانواده مقتول یکبار دیگر برای متهمان درخواست قصاص کردند. سپس وکیلمدافع آنها در جایگاه حاضر شد او گفت: یکی از متهمان به نام کوروش با نگار رابطه دوستی داشت و مدارک در این خصوص وجود دارد ضمن اینکه جسم سوخته نگار مقابل کارخانه پدر کوروش پیدا شده است. همچنین خودرویی که نگار را از آن بیرون انداختهاند دقیقا مشخصات ماشین سعید را داشت و سرایدار هم دیده است چهار جوان در آنجا بودند. بنابراین به نظر میرسد گفتههای نگار در مورد چهار جوان درست باشد ضمن اینکه من و موکلانم از دادگاه درخواست داریم دقیقا مشخص کند چه کسی قتل را انجام داده و عامل آتشزدن چه کسی بوده است. در ادامه متهمان یکبهیک برای دفاع از خود در جایگاه حاضر شدند اولین کسی که در جایگاه متهم قرار گرفت کوروش بود او اتهام مشارکت در قتل را رد کرد و گفت: انکار نمیکنم نگار را میشناختم اما با او رابطه خاصی نداشتم. مدتی قبل از حادثه، نگار را در کارخانه دیدم. او با دختر سرایدار کارخانه دوست بود. نگار از من خوشش آمده بود و پیشنهاد دوستی داد اما قبول نکردم و به او گفتم چون همسر دارم وارد این رابطه نخواهم شد. برای روز حادثه هم شاهد دارم که در محل جنایت نبودم و در ساعاتی که گفته میشود نگار ربوده و سوازنده شده است در حال مسافرکشی بودم و مسافران هستند که در این باره توضیح بدهند. در این هنگام وکیل اولیایدم اعتراض کرد و گفت: چطور ممکن است پسری که پدرش کارخانهدار است خودش مسافرکشی کند این ادعا از سوی متهم برای منحرفکردن دادگاه گفته میشود. سپس مرتضی متهم ردیف سوم در جایگاه حاضر شد او نیز ادعا کرد با سوزاندن نگار ارتباطی نداشت. وی گفت: یکبار مقتول با من تماس گرفت و سوالاتی در مورد مرتضی (متهم ردیف چهارم) پرسید. از من خواست اگر او را میشناسم توضیحاتی بدهم من هم گفتم چیز زیادی از این پسر نمیدانم. همین تماس باعث شد تا من را دستگیر کنند من هیچ رابطه خاصی با او نداشتم. در نهایت آخرین متهم در جایگاه حاضر شد او گفت: من نگار را دوست داشتم آن موقع 17ساله بودم عاشقش شده بودم و تصمیم گرفتم با نگار ازدواج کنم به همین خاطر هم با مادرش صحبت و او را خواستگاری کردم. من نقشی در مرگ او نداشتم ضمن اینکه خانواده نگار در جلسه گذشته نسبت به من اعلام گذشت کردهاند. هیات قضات بعد از پایان دفاعیات متهمان برای صدور رای وارد شور شدند.
شرق
|
||
|