نمونهیی از میـراث دولت قبـل
اخبار سیاسی - باقی ماندن هزاران طرح اقتصادی
نمونهیی از میـراث دولت قبـل
برخی اصولگرایان افراطی یادشان آمده که مشکلات کشور با توافق ایران و 1+5 حلشدنی نیست و باید نگاه به داخل داشت و به طور مکرر این را تایید میکنند. در بدیهی بودن این گزاره شکی نیست، زیرا مشکلات موجود در سیاست خارجی نیز محصول مدیریتی بود که این مدیریت وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور را نیز با بنبستهای عجیب و غریب مواجه کرده بود. بنابراین تردیدی نیست که توافق با کشورهای 1+5 به تنهایی حلال مشکلات کشور نیست، همچنان که 16 ماه گذشته که این توافق وجود نداشته ولی برخی مشکلات در مسیر حل قرار گرفته است.
مشکل واقعی سوءتدبیر و خارج شدن از مدار عقلانیت و دانش سیاست و اقتصاد بود. آن روز که به صراحت گفتند علم اقتصاد را قبول ندارند همه آدم عاقلی با ضریب هوشی حتی متوسط هم باید متوجه امروز بود که با چه بحرانی مواجه خواهیم شد. در کنار ناکارآمد شدن نظام اداری و توسعه فساد به جای توسعه اقتصاد در 8 سال گذشته، یکی از بدترین میراث دولت پیشین باقی ماندن هزاران طرح اقتصادی بود، بدون آنکه هیچ دولتی بتواند بودجه لازم برای آنان را تامین کند.
خلاصهیی از عملکرد دولت پیشین در این زمینه به شرح زیر است:
مرکز پژوهشها بررسی کرده که بیش از دو هزار پروژه در دولت گذشته شروع شده که تکمیل این تعداد پروژه حدود 10 سال بیش از آن مدتی که باید طول میکشید به طول خواهد انجامید. تعداد آنها بالغ بر 2800 طرح نیمهتمام میشود که تا پیش از دولت جدید 100هزار میلیارد اعتبار صرف اجرای آنها شده است و برآورد میشود که برای تکمیل آنها حداقل 400هزار میلیارد تومان اعتبار لازم دارند در این 10 سال حدود 150 هزار میلیارد تومان هزینه پروژهها بالا میرود و حدود 100 هزار میلیارد تومان هم هزینه عدمالنفع عقبافتادن پروژههای کلیدخورده محاسبهشده است.
ضرر سالانه این اقدامات نابخردانه 25 هزارمیلیارد تومان میشود، که به این ترتیب بیش از 6/3 درصد از تولید داخلی صرف تامین عدمالنفع و ضرر پروژههای مذکور میشود. نتیجه چه شد؟ حتما توجه کردهاید که ایران در شرایطی که درآمدهای عظیم نفتی داشت، دچار پسرفت و رشد منفی اقتصادی شد و این به نظر عجیب میآید ولی واقعیت دارد. علت هم روشن است زیرا هر نوع سرمایهگذاری تا وقتی که با عقلانیت اقتصادی همراه نباشد منجر به تولید و رشد اقتصادی نمیشود. غالب سرمایهگذاریهای دولتی در هشت سال دولت پیشین چند ویژگی مهم داشتند.
1- تعداد آنها زیادتر از ظرفیت اقتصادی و بودجهیی دولت بوده. مثل اینکه ما ظرفیت ساختن یک خانه 200 متری 5 طبقه را داشته باشیم که به طور معمولی دوساله تمام میشود و به بهرهبرداری میرسد ولی به جای آن ساخت 10 واحد مسکونی 200 متری 5 طبقه را همزمان آغاز کنیم. روشن است که پس از سه ماه بودجه ما برای ادامه این پروژه تمام میشود. در این صورت کارها متوقف میشوند. پس نهتنها تولیدی صورت نگرفته بلکه بخش مهمی از بودجههای بعدی را هم باید صرف نگهداری این ساختمانهای نیمهکاره و بیفایده کنیم. دولت فعلی با هزاران طرح باقیمانده از دولت پیش مواجه است که همه در چنین وضعی هستند.
2- برخی از این طرحها با هزینههای بسیار بیشتر از واقعی آغاز به کار کردهاند. برای مثال ساختمانی که با مترمربعی 300 هزار تومان احداث میشده، معادل 400 هزار تومان هزینه برداشته که به عبارت دیگر 30 درصد بیش از قیمت اولیه است.
بعضی از پیمانکاران طرحهای ساخت و ساز خودشان سازنده نبودهاند، بلکه نقش دلال را داشتهاند و پس از برداشتن سهمی برای خود مابقی را به پیمانکار دوم میدادهاند. پس این مبالغ نیز سوخت شده و به کار تولید نیامده. ضمن اینکه به علت عدم نظارت یا نظارت ناکافی کیفیت کارهای انجام شده بسیار پایین و با بهرهوری اندک است.
3- برخی از طرحها از اساس بیفایده است. به عبارت دیگر حتی اگر به اتمام هم برسد ارزش افزوده اقتصادی ندارد. فرض کنید در زمینی که آب ندارد چاه بزنیم یا کارهایی که بیهوده است و هیچ منفعتی برای اقتصاد کشور ندارند. این نحوه عملکرد در دولت پیشین در سیاست خارجی هم دیده میشود. بنابراین اگرچه رسیدن به توافق با 5+1 حلال مشکلات کشور نیست ولی حل این اختلافات با کشورهای دیگر نیز جزیی از مجموعه اقداماتی است که باید انجام شود تا میراث ناخوشایند گذشته اصولگرایان افراطی را در مسیر اصلاح و عقلانیت قرار داد.
اخبار سیاسی - اعتماد