ازدواج با کمک واسطه ها
وساطت و همسریابی همانند سایر پدیده های اجتماعی دایم در حال دگرگونی و تغییر است. هر روزه به موازات تنوع و گستردگی حیات اجتماعی انسان ها و تسهیل ارتباطات میان انسانی در سطوح مختلف، شیوه ها و الگوهای همسریابی جدیدتری به وجود می آید. الگوهای قدیمی رفته رفته کارآیی و کارآمدی خویش را از دست می دهند و الگوهای نوین، مطابق با اقتضائات جدید جایگزین الگوها و مدل های قدیمی تر می شوند.
الگوی وساطت در ازدواج در هر جامعه ای شکل خاصی دارد. در واقع نمی توان برای واسطه گری در ازدواج یک روش مشخص پیشنهاد کرد. این روش ها بسته به محیطی که در آن زندگی می کنید متفاوت است.
وساطت در جوامع سنّتی
جامعه سنتی جامعه بسته است. بنابراین، اغلب تعامل های اجتماعی با تفکیک جنسیت در شبکه ای از روابط بسته صورت می گیرد. همچنین در جامعه سنتی ازدواج در ابتدا بر اساس معیارهای روابط جنسی تعریف می گردد، بنابراین اقدام برای ازدواج چه به صورت فردی و چه با واسطه باید به شیوه بسیار لطیف، توأم با شئونات و آداب اجتماعی صورت گیرد. بنابراین، وساطت در جوامع سنتی یکی از رایج ترین شکل همسریابی است. در جامعه سنتی افراد به صورت سلیقه ای اقدام به وساطت می کنند.
وساطت در ازدواج را یک امر انسان دوستانه تلقّی کرده و بر مبنای همکاری و همنوایی اجتماعی اقدام به وساطت می کنند. آنها هیچ گاه به وساطت به مثابه یک حرفه و شغل نگاه نمی کنند و هرگز انتظار ندارند که از طریق میانجی واقع شدن در ازدواج امرار معاش کنند. بر همین اساس است که برای واسطه ها غالباً هیچ دستمزد و یا حق الزحمه ای در نظر گرفته نمی شود و در برابر، در چارچوب یک رسم سنتی از قبیل اهدای هدایا، از تلاش های فرد واسط تقدیر و سپاسگزاری به عمل می آید.افراد واسط در اغلب موارد بیشتر از سوی خانواده داماد و خواستگار برای انجام وساطت بسیج می شوند. از این رو، واسطه ها در بسیاری از موارد تنها به نکته هایی توجه می کنند که برای خانواده داماد مهم است. همین امر گاهی به یک نکته منفی تبدیل می شود. مثلا واسطه ها در برخی موارد به دلیل دلبستگی شدیدی که به خانواده داماد دارند، تلاش می کنند که در صورت مطلوب بودن خانواده دختر به هر شکلی آنها را به انجام ازدواج قانع کنند و در این زمینه گاهی از فریب، دروغ یا کلاه گذاری استفاده می کنند.
وساطت در جوامع غیرسنّتی
در جوامع غیر سنتی روابط و تعاملات اجتماعی باز است. پیچیده شدن حیات اجتماعی، شهر نشینی، بالا رفتن میزان سواد و تحصیلات زنان و صنعتی شدن زندگی باعث شده بسیاری از مرزبندی های رفتاری میان زنان و مردان، از بین برود. فرد گرایی تقویت شده و نقش والدین در فرایند ازدواج پسر و دختر تا حد یک مشاور تقلیل یافته است. بیشتر، این پسران و دختران هستند که در مورد ازدواج تصمیم می گیرند و سرانجام بعد از توافق، والدین هر کدام در جریان ازدواج قرار می گیرند. بنابراین شاید بتوان گفت که الگوی وساطت و شیوه آن در جوامع غیرسنتی متفاوت و میزان آن کمتر است. وساطت در ازدواج، در جامعه غیرسنتی، می تواند به یک حرفه و پیشه اجتماعی تبدیل شود.
کانون های وساطت در جوامع غیر سنتی
الف. دانشگاه
یکی از مراکز و کانون های مهم همسریابی در جوامع غیر سنتی دانشگاه است. نظام دانشگاهی در بسیاری از کشورها به لحاظ جنسی تفکیک نشده است و دانشجویان دختر و پسر در کنار هم به تحصیلات دانشگاهی خویش ادامه می دهند. از آنجا که افراد در دانشگاه از روابط نسبتاً منطقی تری برخوردارند، توافق و اقدام دو طرف برای ازدواج و شکل دهی حیات خانوادگی، با آسیب کمتری مواجه است. آشنایی دراز مدت در دوره تحصیل در هر مقطع تحصیلات دانشگاهی، موجب می شود دو طرف شناختی نسبی از تمایلات، عواطف و دلبستگی های همدیگر پیدا نمایند. این امر کمک می کند تا نسبتاً با شناخت بهتری اقدام به ازدواج نمایند.
پیچیده شدن حیات اجتماعی، شهر نشینی، بالا رفتن میزان سواد و تحصیلات زنان و صنعتی شدن زندگی باعث شده بسیاری از مرزبندی های رفتاری میان زنان و مردان، از بین برود. فرد گرایی تقویت شده و نقش والدین در فرایند ازدواج پسر و دختر تا حد یک مشاور تقلیل یافته است
ب. کانون های تجاری
در میان جوامع غربی بنگاه های رایانه ای وساطت یکی از رایج ترین شیوه های وساطت در ازدواج هستند. آنها ابتدا افراد و اعضایی را به عضویت می گیرند و بعد معلومات و اطلاعات مربوط به این افراد را در یک شبکه رایانه ای منتقل می کنند که از طریق آن افراد به صورت خودکار با فهرست کردن تمایلات، خواسته ها، انتظارات و ویژگی های مطلوب طرف مقابل، نمودار تمامی افراد واجد شرایط را مشاهده می کنند. در صورتی که فرد موردنظر، یکی از آنان را برای ازدواج مناسب تشخیص دهد بنگاه رایانه ای وساطت، اقدام به آشناسازی دو طرف، از طریق فراهم آوردن زمینه ملاقات آنها و ارائه مشاوره های لازم در زمینه ازدواج، می کند.
دفاتر ازدواج هم یکی از کانون های دیگری است که مقدمات ازدواج را از طریق انجام وساطت فراهم می کند. افراد علاقه مند به ازدواج با مراجعه به دفاتر ازدواج ویژگی های خود را در اختیار آنها قرار می دهند و آنها در صورت پیدا کردن فرد مناسب اقدام به وساطت می کنند. این شیوه از وساطت در اغلب موارد تحت نظارت کلیسا صورت می گیرد. بنابراین، یکی از مطمئن ترین راه های همسرگزینی به شمار می رود.باشگاه های اجتماعی کانون دیگری در وساطت ازدواج هستند. یعنی فضایی که افراد مجرد و متمایل به ازدواج در آن رفت و آمد دارند. باشگاه تنها زمینه های ارتباط گیری آنها را فراهم می کند بی آنکه مستقیماً در انجام و یا اجرای پیوند ازدواج دخالت کند.
وظایف واسطه
بیشترین مفاسد اجتماعی و اخلاقی در دوران تجرد افراد پدید میآید و برهمین اساس است که رسول خدا(ص) بیشترین افراد جهنمی را بیهمسران میداند. زیرا آنها بیشتر از افراد دارای همسر مرتکب گناه، ناپاکی و عصیان میشوند.
واسطهشدن برای اینکه دوجوان به یکدیگر معرفی شوند، کاری است که پیامبر اکرم(ص) نیز انجام میدادند، اما این وساطت باید عقلانی و منطقی باشد. بسیاری از افراد هنگامی که واسط امر خیر میشوند، تاکید و سفارش میکنند و از خوبیهای فرد مقابل میگویند که این امر منطقی نیست.واسطه ازدواج باید فقط معرفی کند.
در جامعه امروزی، جوان و خانوادهاش موظفند تحقیق کنند و ببینند آیا آن فرد ویژگیهای موردنظرشان را دارد یا خیر. حتی اگر واسطه کاملا امین باشد، باز هم باید درنظر داشت که واسطه فقط معرفی را انجام میدهد و نباید از او انتظار داشت از ملاکهای ما اطلاع داشته باشد. به همین دلیل هر فردی باید خودش طرف مقابل را ارزیابی کند.
منبع: تبیان
فرود خبرساز
اخبار سیاست خارجی - گزارش از توقف هواپیمای نظامیان آمریکا در بندرعباس
فرود خبرساز
روابط ایران و آمریکا پس از پیروزی انقلاب ایران همواره در برزخی از دشمنیهای آشکار و سوءتفاهمهای پیچیده گرفتار بوده است؛ حوالی نیمهشب روز جمعه 14 شهریور، هواپیمایی اماراتی که سرنشینان آن حدود صدپیمانکار آمریکایی بودند در فرودگاه بندرعباس فرود آمد. این هواپیما که متعلق به شرکت اماراتی «فلایدوبی» و در اجاره نیروهای ائتلاف بینالمللی تحترهبری آمریکا در افغانستان بود، پرواز خود را از پایگاه نظامی «بگرام» در شمال کابل آغاز کرده بود. «بگرام»، بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در افغانستان است. هواپیمای یادشده عازم دوبی در امارات متحده عربی بود. بر اساس گزارشها حدود یکصد آمریکایی و احتمالا دو شهروند کانادایی سوار این هواپیما بودهاند.
این هواپیما در ساعت 18:57 روز جمعه در فرودگاه بندرعباس به زمین نشسته و پس از انجام هماهنگیهای لازم و مذاکره صورتگرفته با شرکت فرودگاهها، مشکلات آن حل شده، اما شرکت «فلای دوبی» یک بویینگ737 را بهعنوان هواپیمای جایگزین به بندرعباس فرستاده و مسافران این هواپیما در ساعت 2:42 بامداد شنبه، ایران را بهمقصد دوبی ترک کردند. پایگاه هوایی «بگرام» در نزدیکی شهر باستانی «بگرام» قرار دارد. تاریخچه ایجاد این پایگاه نظامی به دوران «جنگ سرد» آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی باز میگردد.
آمریکا در پی حمله به افغانستان در سال 2001 به راهاندازی یک مرکز بازداشت موقت در این پایگاه نظامی اقدام کرد که تا سال 1387 حدود 630 زندانی را در خود جای داده بود. در اولین گزارشها روزنامه «واشنگتنپست» مدعی شد که جتهای جنگنده ایرانی این هواپیما را «وادار به فرود» کردهاند. این روزنامه از قول یک مقام آمریکایی ادعا کرد ایران، این هواپیما را وادار به فرود کرده و جتهای جنگنده ایران این هواپیما را تا فرودگاه نظامی بندرعباس همراهی کردهاند.
هرچند در همین گزارش، به نقل از برخی دیگر از مقامهایی آمریکایی گفته شده بود هواپیما به اختیار خود در بندرعباس به زمین نشسته است. اما حدود چهارساعت بعد، وزارت خارجه آمریکا از عزیمت این هواپیما به سوی مقصد اولیهاش و فرود در دوبی خبر داد و ادعای روزنامه واشنگتنپست را تکذیب کرد. خبرگزاری رویترز نیز از قول یک مقام آمریکایی در اینباره نوشت: این هواپیما با چند ساعت تاخیر پروازش را از «بگرام» آغاز کرده ولی چون برنامه پروازیاش را بهروز نکرده بود، مسوولان مراقبت پرواز در ایران انتظار نداشتند آن را در آسمان ببینند و به همین خاطر از آن خواستند راهی را که آمده باز گردد و به افغانستان برود اما چون سوخت کافی برای بازگشت نداشت، در بندرعباس فرود آمد.
«تسنیم» نیز به نقل از یک مقام آگاه در ارتش خبر تعقیبوگریز هواپیمای اجارهای آمریکایی در آسمان ایران توسط جنگندههای ارتش را تکذیب کرد. او افزود: «این هواپیما پس از فرود نیاز به سوختگیری داشته که در فرودگاه بندرعباس این کار انجام شده است.» همچنین یک مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا که نخواست نام او فاش شود به روزنامه «نیویورکتایمز» گفت که این اتفاق، نه یک حادثه سیاسی بزرگ بلکه یک مشکل اداری کوچک بین دو کشور بوده است.
«ماری هارف»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز از همه طرفین بابت تلاشهایشان در سالم بهمقصدرسیدن مسافران هواپیما تشکر کرد. در این میان، اما روایت استاندار هرمزگان از ماجرا در نوع خود جالبتوجه است. «جاسم جادری» تعداد سرنشینیان هواپیما را «140نفر که 110نفر آنها آمریکایی بودند» ذکر کرد و گفت: «وقتی این هواپیما وارد حریم هوایی ایران میشود، نیروهای ویژه از این هواپیما سوال میکنند و مشخصات را میخواهند و وقتی خدمه هواپیما مشخصات خود را ارایه میکنند، متوجه میشوند این اطلاعات در سامانه وجود ندارد.»
به گفته او «خدمه این هواپیما خودشان را با مشخصات دیگری معرفی میکنند، از این جهت نیروهای ما مشکوک میشوند و مجددا مشخصات آنها را درخواست میکنند، ولی متاسفانه بازهم اطلاعات نادرست میدهند.» جادری افزوده: «با مقامات بالا هماهنگ شد، چون این هواپیما اطلاعات نادرست داده است، بنا شد از آن بخواهیم تا فرود بیاید و اطلاعات بیشتری به ما بدهد، ولی هواپیمای مذکور مقاومت میکند، از این جهت نیروهای ما مجبور میشوند در اولین فرودگاه که فرودگاه بندرعباس است، آنرا بنشانند.»
او ادامه داد: «وقتی هواپیما فرود آمد و با خلبان مذاکره کردیم، خودش به اشتباهش اقرار کرد و وقتی موضوع از نظر ما فیصله پیدا کرد، به آنها گفته شد میتوانید پرواز کنید و بروید، ولی گروه پرواز گفت؛ مدتزمان پروازی ما (که حدود هفت الی هشتساعت است) به اتمام رسیده و باید گروه دیگری بیاید و هواپیما را منتقل کند.
در این فاصله زمانی، کل خدمات از قبیل سوخت هواپیما، تخلیه فاضلاب هواپیما، پذیرایی از سرنشینان، اکسیژن و... در کمال احترام انجام میشود، شام هم به آنها دادیم. از آنها خواستیم تا زمانی که گروه پروازی جدید میآید پایین بیایند تا از آنها پذیرایی کنیم که قبول نکردند، حتی یکی از سرنشینان که دچار عارضه قلبی شده بود، دکتر آوردیم تا وی را معالجه کند و وقتی از او خواستیم که برای نوار قلبی پیاده شود، متاسفانه همکاری نکرد.»
جادری ادامه داد: «گروه پروازی جدید از امارات رسید و حدود3 بامداد اجازه پرواز داده شد. جالب اینکه مسافران این هواپیما تحتعنوان مسافران شخصی بودند، ولی اینگونه نبود، بلکه نیروهای نظامی با لباس شخصی بودند. لباس شخصی پوشیده بودند اما پوتین به پا داشتند. این نیروها متعلق به نیروهای ناتو بود و گروه پروازی هم آمریکایی بود.»
جادری معتقد است: «متاسفانه خودشان باعث شدند تا این اتفاق بیفتد، ضمن اینکه اشتباهشان را پذیرفتند، صورتجلسه شده و امضا هم کردند و گفتند که اشتباه از طرف ما بوده که اطلاعات درست ندادیم. ضمن اینکه من با دبیر شورایعالی امنیت ملی، سردار باقری و هواپیمایی کشور مرتبا در تماس و هماهنگ بودیم و اجازه ندادیم هیچیک از نیروهای نظامی ما نزدیک هواپیما شوند. رفتار ما کاملا انسانی بود و با کمال احترام از آنها خواهش کردیم تا بیایند استراحت کنند، ولی چون ریگی در کفششان بود، حتی حاضر نبودند از هواپیما پیاده شوند.»
گفتنی است در موارد مشابهی از مناقشه بر سر پروازهای عبوری از آسمان ایران، از جمله ششسال پیش، یکپرواز عازم افغانستان در ایران فرود آمد که برخی منابع ایرانی ابتدا گزارش داده بودند حامل نیروهای نظامی آمریکا بوده و «حریم هوایی ایران را نقض کرده بود.» آنزمان «فارس» گزارش داد که یکفروند هواپیمای آمریکایی، پس از نقض حریم هوایی ایران وادار به فرود شده است. قرارگاه مرکزی آمریکا در خاورمیانه و آسیای مرکزی (سنتکام) این گزارش را رد کرد. پس از آن یکمقام نیروهای مسلح ایران گفت که آن هواپیما یک فروند جت فالکون بوده و قصد داشته با اسم پرواز نظامی، از آسمان ایران عبور کند. او گفت که سرنشینان این هواپیما، آمریکایی نبودهاند و «پس از آنکه عدم سوءنیت آنان به اثبات رسید»، ایران به هواپیما اجازه داد پروازش را از سر بگیرد و از آسمان ایران خارج شود.
رویدادی که سوءتفاهم نشد
تا همین یکسال پیش و قبل از آنکه حسن روحانی بهعنوان رییسجمهور انتخاب شود، اتفاقاتی از این دست و حتی کوچکتر از آن، شاید میتوانست به منشا اختلافاتی بزرگ تبدیل شود. درواقع، یک سوءتفاهم میتوانست به مناقشات سختی میان دو کشور بینجامد. کم نبودهاند اتفاقاتی از این دست که در دولت محمود احمدینژاد پس از روزها و ماهها اختلاف بینتیجه ماندهاند، مانند ماجرای ملوانان انگلیسی که ابتدا به جاسوسی متهم شدند و پس از دو هفته در کاخ نیاوران از دست رییس دولت سابق هدیه گرفتند و با سلام و صلوات و کت و شلوار نو راهی کشورشان شدند.
حسن روحانی رییسجمهوری ایران از ابتدای آغازبهکار خود، وعده داده بود که تنش دیپلماسی ایران و آمریکا را مهار خواهد کرد و بیشترین انرژی دولت یازدهم را به حل بحران پرونده هستهای ایران معطوف کرد و روابط ایران با بسیاری از کشورهای جهان و منطقه را بهبود بخشید.
«نیویورکتایمز» در گزارش خود با نقل جملهای از «ولی رضا نصر»، مشاور سابق اوباما و رییس دانشکده مطالعات بینالمللی دانشگاه «جانهاپکینز» مینویسد: «این یکتصمیم هوشیارانه توسط هر دو طرف بود، برای آنکه مطمئن باشند چنین اتفاقاتی باعث نمیشود کنترل همهچیز از دست خارج شود.»
اخبار سیاست خارجی - شرق
تکنیک هایی که 10 سال جوانترتان می کند!
زیباتر شدن تکنیکها و ریزه کاری هایی دارد که هر کسی آنها را نمیداند اما با دانستن نکات اولیه میتوانید زیبایی تان را چندین برابر که و همچون حرفه ایها عمل کنید. نکته هایی که فقط میتوان از زبان متخصصانی شنید که سال هاست در این حوزه فعالیت دارند و راههای زیبایی را فهمیده اند و میدانند کدام روش به زیبایی لطمه میزند. با ما همراه باشید تا از شما یک آرایشگر حرفهای بسازیم.
اکسیدانها چه تفاوتی با هم دارند؟
اکسیدان که بهعنوان تسریع کننده فعالیت شیمیایی در رنگ مو به کار میرود، با توجه به نتایج دلخواه شما و همچنین تمایلات سازندگان رنگها تعیین میشود. اکسیدان10 vol رنگ را فقط به طور جزئی باز میکند. اکسیدان vol20 قدرت بازکنندگی و روشن کنندگی بالا روی موهای سفید را دارد. اکسیدان vol30 قدرت روشن کنندگی بالا با کمترین میزان رنگ را دارد. از آنجایی که اکسیدانهای با درجه بالا میزان بیشتری از سولفور موهای شما را پاک میکند، معمولا توصیه میشود از اکسیدانهای درجه کمتر از 30 استفاده کنید. آمونیاک هم همین خطر را دارد.
آیا پاک کردن تاتو عوارض دارد؟
در استفاده از لیزر برای پاک کردن تاتو عوارض جانبی کمتری (نسبت به سایر روشها) وجود دارد ولی به هر حال قبل از هر نوع تصمیمگیری بهتر است متوجه عوارض احتمالی آن باشید. ممکن است پوست در معرض عفونت قرار بگیرد و حتی ممکن است زخم شود و این زخمها به طور دائم روی پوست باقی بمانند یا به طور کامل پاک نشوند.
عیبها را محو و زیباییها را چند برابر کنید
در صورت محو شدن خالکوبی از روی پوست ممکن است پوست محل تاتو شده تغییر رنگ دهد و رنگ آن نسبت به مناطق کمرنگتر یا تیره شود که به مرور زمان بهبود مییابد. در بعضی موارد نیز واکنشهای آلرژیکی گزارش میشود به خصوص در مواردی که جوهر خالکوبی حاوی سولفید جیوه باشد. برای جلوگیری از این واکنشهای احتمالی، اغلب آنتی هیستامینهای خوراکی و نستروئیدهای ضدالتهاب تجویز شده است.
جوش کمتر با کدام روش اپیلاسیون؟
در رابطه با روشهای مختلف اپیلاسیون نمیتوان گفت که کدام روش از همه بهتر است و جوش کمتری ایجاد میکند چرا که این موضوع در افراد مختلف ممکن است متفاوت باشد. ما معمولا به کسانی که پوست حساسی دارند توصیه میکنیم از روشهایی استفاده کنند که با تحریک پوستی کمتری همراه هستند. برای مثال استفاده از کرم موبر شاید یک مقدار نسبت به روشهای دیگر ملایم تر باشد اما کسانی که پوست خیلی چربی دارند با مصرف کرم موبر جوشهایشان تشدید میشود چرا که این کرمها معمولا چرب هستند. در کل روشهایی که همراه با کندن مو هستند مثل مومک و بند انداختن یک مقدار احتمال ایجاد جوش را افزایش میدهند. لیزر موهای زائد هم در صورتی که کامل انجام شود و موها را از بین ببرد، میتواند به کاهش جوشها کمک کند چون تعداد دفعات اپیلاسیون را کمتر میکند. اما نمیتوان گفت که لیزر راه درمانی برای این مشکل است چون به هر حال موهای کرکی و ریز تحت تاثیر لیزر قرار نمیگیرند و خانمها مجبور میشوند آنها را اصلاح کنند، بنابراین احتمال ایجاد جوش به دنبال اصلاح آنها وجود دارد.
نگهداری از موهای تازه رنگ شده
از شامپوهای مخصوص موهای رنگ شده برای شستوشوی موهایتان استفاده کنید. برای دوام رنگ مو و جلوگیری از بیرنگ شدن آن در برابر آفتاب، حتمااز کلاه، روسری و شال استفاده کنید و موها را بپوشانید. پیش از ورود به استخر، موهای رنگ شده را با آب بدون کلر بشویید. از تقویتکنندههای مو و انواع ویتامینه استفاده کنید. موها را در زمان خیس بودن شانه نزنید و از دندانه درشت استفاده کنید. از خشک کردن موها با حوله یا سشوار خودداری کنید.
کدام کلاهگیس بهتر است؟
باید انتخاب اول خود را کلاهگیسهایی با موهای طبیعی قرار دهید چون این کلاهگیسها به راحتی شسته میشوند و میتوانید مانند موهای خودتان با وسایل حالتدهندهای چون سشوار، اتو مو و... به آنها حالتهای مختلف بدهید، علاوهبر اینها عمر نسبتا طولانیتری نسبت به دیگر جنسها دارند اما مشکل قیمت این کلاهگیسهاست و هنگام خرید آن باید به سالم بودن مو توجه کنید به همین جهت هرکسی نمیتواند از آنها بخرد. خوشبختانه امروزه کلاهگیسهایی با موهای مصنوعی نیز تولید شده که ظاهری کاملا زیبا دارند و نگهداری از آنها نیز چندان مشکل نیست و درصورت استفاده روزانه سه تا شش ماه دوام میآورند.
گونههایتان را برجسته کنید
بدون شک میخواهید گونههایتان را برجسته کنید. برای شروع کار با استفاده از برس گونه متوسط یا بزرگ و سایه کانتور تیره زیر استخوان گونه را رنگ بزنید. توصیه ما این است که از رنگ برنز یا قهوهای ملایم برای این قسمت استفاده کنید. در این تکنیک گریم بعد از تیره کردن زیر گونه کاری کنید استخوانهای گونه خود را برجسته تر کنید، برای این کار با استفاده از قلم مو، رنگ براق و درخشنده یا سایه روشنی را در امتداد استخوانهای گونه بزنید و بعد با برس خطوط را محو کنید.
چه نوع بافتی، چه مدل صورتی
هنگام انتخاب بافت باید به مدل صورتتان توجه کنید. البته آرایشگر ماهرتان به خوبی میداند که چه نوع بافتی را به شما پیشنهاد کند. بهطورکلی بهتر است افرادی که چهرهای ظریف و زیبا دارند سراغ بافت بروند چرا که بافتن موها با هر نوع و مدلی باعث میشود صورتتان بیشتر در مرکز توجه قرار گیرد. به افرادی کهصورت گرد دارند اغلب بافت مکزیکی میآید چرا که بافت به شکل آزاد دور سر قرار میگیرد و چهره را کشیدهتر نشان میدهد اما افرادی که صورتی زیبا دارند بهتر است از بافت خطی استفاده کنند. در بافت خطی قرص صورت کاملا نمایان میشود.
منبع:مجله زندگی ایده آل
حبیب خواننده محبوب در رامسر چه می کند؟!
اینجا شهرک چهارصد دستگاه است. شهرکی کوچک در رامسر. جایی در مرکز شهر. خیابان کاخ را که به سمت دریا بروید، به شهرک می رسید. الان چند ماهی می شود که ویلایی ساده در این شهرک برای اهالی رامسر خبرساز شده؛ ویلایی که حبیب در آن زندگی می کند.
چهارصد دستگاه، انتهای خیابان سیزدهم
شاید نیازی به توضیح نباشد که شهرک چهارصد دستگاه، 400 ویلا دارد؛ ویلاهایی که قیمت بعضی از آنها به بالای یک میلیارد تومان هم می رسد اما این ویلا که حبیب محبیان در آن زندگی می کند نسبت به ویلاهای دیگر شهرک چهارصد دستگاه متمایز است. او از سال 1388 که از آمریکا به ایران برگشت، مستقیم به رامسر رفت اما چرا رامسر؟ شاید ابتدا تصور شود که حبیب محبیان اصالتی مازندرانی دارد اما در صفحه رسمی حبیب در سایت ویکی پدیا نوشته شده: «حبیب در 4 مهر ماه سال 1331 در شمیران تهران متولد شد. البته بعضی از سایت های خبری محل تولد او را آذربایجان غربی می دانند.
او 3 سالی را در ارومیه سپری کرده و چند سالی را هم در تبریز گذراند، سپس همراه خانواده اش به تهران آمد و در محله شمیران ساکن شد.» پس با این حساب چرا حبیب پس از بازگشت به ایران، مازندران را برای زندگی انتخاب کرد؟
مرد تنها در شب های رامسر!
چرا رامسر؟
براساس شنیده ها اسفندیار رحیم مشایی نقش تاثیرگذاری در بازگشت حبیب به ایران داشت. رییس دفتر محمود احمدی نژاد که در سال 1388 مشاور فرهنگی رییس دولت هم به حساب می آمد، یکی از واسطه های بازگشت او به ایران بود. حتی یکی دو سایت خبری هم گزارش های کوتاهی از نقش رییس دفتر احمدی نژاد در بازگشت حبیب منتشر کردند.
سایت خبری موسیقی ما سوم بهمن ماه 1388 نوشت: «اسفندیار رحیم مشایی اخیرا با حبیب محبیان یکی از خوانندگان موسیقی که تا چند سال پیش در آن سوی مرزها به برگزاری کنسرت های آنچنانی مشغول بود، دیدار کرده. مشایی در دیدار خود با حبیب محبیان مطالبی را درخصوص مسائل هنری و فرهنگی مطرح کرده است. یک منبع آگاه در توضیح این خبر گفته بود: چند تن از فعالان عرصه موسیقی هم در دیدار خصوصی مشایی و حبیب حضور داشته اند که هنوز خبری از جزییات و مسائل مطرح شده در این دیدار منتشر نشده است.»
اما ارتباط این موضوع با اقامت حبیب در رامسر چیست؟ اصالت اسفندیار رحیم مشایی به روستای مشاکلا برمی گردد؛ روستایی در حاشیه رامسر که رحیم مشایی در سال های گذشته هم به آنجار فت و آمد زیادی داشته. شنیده می شود در روزهای ابتدایی بازگشت حبیب به ایران، رحیم مشایی باعث دوستی آقای خواننده با نجفی رییس تله کابین رامسر می شود. این دوستی نوپا باعث می شود حبیب رامسر را برای اقامت انتخاب کند تا از هیاهوی تهران دور باشد.
او در روزهای ابتدایی حضورش در رامسر در خانه باغی در بالای تله کابین رامسر زندگی می کرد و توریست هایی که به بام رامسر می رفتند، «مرد تنهای شب» را می دیدند که به تنهایی در ارتفاع بالای شهر ساحلی زندگی می کند اما او دیگر چند ماهی است که دیگر زندگی در خانه باغ در ارتفاع را رها کرده و به ویلایی آمده که فاصله کمی با دریای خزر دارد، فاصله ای کمتر از 900 متر!
ویلا برای کیست؟
شهرک چهارصد دستگاه 17 کوچه دارد. به شهرک که بروید از هر کسی آدرس منزل حبیب را بپرسید به راحتی شما را راهنمایی می کنند: «انتهای کوچه سیزدهم». وقتی به در ورودی ویلا می رسید، باور نمی کنید کسی که در رسانه ها اینقدر جنجال ساز است، در ویلایی به این سادگی زندگی کند. وقتی از مشاور املاکی که در شهرک چهارصد دستگاه است می پرسیم، قیمت ویلا را چیزی حدود 500 میلیون تومان تخمین می زند.
البته حبیب این ویلا را نخریده است. مشاور املاک رامسری که نمی خواهد نامش فاش شود گفت: «تا جایی که من می دانم در سال های گذشته این ملک خرید و فروش نشده. اگر کسی آن را به آقای حبیب می فروخت، حتما ما هم در جریان بودیم. فکر می کنم این ویلا برای یکی از دوستان آقای حبیب باشد که آن را برای اقامت ایشان به او داده است. شاید هم ایشان این ویلا را رهن کرده باشند.» اما حبیب در این ویلا با چه افرادی زندگی می کند؟
همراهان حبیب
حبیب سال هاست تنها زندگی می کند. همسر اول حبیب، شادی نام داشت. احمدرضا تنها فرزند حبیب در زندگی مشترک با او بود که در تمام این سال ها در ایران زندگی کرد. در سال 1355 شادی در خیابان پایش پیچ می خورد و به علت آنکه احمدرضا را در آغوش داشته به زمین می افتد. او به بیمارستان منتقل می شود و به دلیل حساسیت به آمپول پنی سیلین در عرض چند دقیقه فوت می کند.
همسر دوم حبیب در دوران زندگی در لس آنجلس با او زندگی کرد که محمد فرزند این ازدواج است. گویا این ازدواج هم سرنوشت خوبی نداشت. با این پیش زمینه عجیب نیست که بنویسیم حبیب تنها به ایران بازگشت. او در 4، 5 سالی هم که در رامسر زندگی می کند، تنهاست. یکی از همسایه های حبیب که در شهرک چهارصد دستگاه زندگی می کند، گفت: «حبیب در این ویلا تنها زندگی می کند. گاهی وقت ها دوستانشان می آیند و شب ها دور هم هستند اما بیشتر اوقات تنها هستند. کمتر پیش می آید که سروصدایی از این ویلا شنیده شود.»
البته در این سال هایی که حبیب در رامسر زندگی می کند، پسرش محمد هم چندین بار به ایران سفر کرده و در هر یک از مسافرت هایش چند هفته ای را در رامسر همراه پدر بوده اما این موضوع هم از تنهایی «مرد تنهای شب» کم نمی کند.
چه تفریحاتی دارد؟
غیر از روزهایی که به تله کابین رامسر می رود تا به دوستانش سر بزند، دیگر کسی او را در شهر ندیده است. از خانه بیرون نمی زند. اگر بخواهد با دوستانش دور هم جمع شوند، باز هم ترجیح می دهد دوستانش به ویلای او برند. در رامسر شایعه شده که او تعهد داده در هیچ میهمانی شرکت نکند اما دوستان صمیمی تر حبیب این ماجرا را تکذیب می کنند. یکی از دوستان حبیب گفت: «روحیه خودش اینطوری است. اصلا محدودیتی در این زمینه ندارد اما روحیه خاصی دارند که اگر هم کسی از دوستان او را به منزلش دعوت کند، قبول نمی کند و او همه را به ویلایش دعوت می کند. بیشتر وقت ها آقای حبیب میزبان هستند و ما را میهمان می کنند. ایشان همیشه به ما لطف دارند.»
اما برخلاف حبیب که گوشه گیر و منزوی است، هر وقت پسرش محمد به رامسر می رود، همه او را در خیابان های شهر می بینند که بدون هیچ مشکلی در سطح شهر می گردد.
مرد تنها در شب های رامسر!
چرا بازداشت شد؟
یکی دو ماه پیش بود که خبر بازداشت حبیب منتشر شد. او یکی دو روز را بازداشت شد و بعد بدون هیچ مشکلی آزاد شد. نکته اصلی در این اتفاق سفر او به ماسوله بود چرا که در رامسر نیروی انتظامی با حضور حبیب در شهر کنار آمده و دو طرف ارتباط محترمانه ای با هم دارند.
حبیب تفریحات زیادی در رامسر ندارد. غیر از حضور چند روز یک بار در تله کابین که دیگر همه به حضورش عادت کرده اند، او هر یکی دو هفته سری هم به ویلای دوستش در جواهرده می زند، جایی در ارتفاعات رامسر که آب و هوای مطبوعی دارد و آقای خواننده زیاد به آنجا سر می زند.
روزهایی که در بیمارستان بستری شد
حبیب در سال 1331 به دنیا آمده. چهارم مهر ماه او 62 سالش می شود ولی بد نیست بدانید که با وجود این سن و سال، بدن سالم و ورزیده ای دارد. ظاهرا تنها باری که او در دوران زندگی در رامسر مشکل داشته، به سال 1390 برمی گردد. حبیب در آن سال عارضه قلبی پیدا کرد و برای چندین روز در بیمارستان امام سجاد رامسر بستری شد. یکی از کارکنانی که در دوران بستری شدن حبیب در بیمارستان شاغل بوده، گفت: «آن روزی که آقای حبیب در بیمارستان بستری شد، هیچ کسی از اقوام همراه شان نبود.
یکی دو نفر از دوستانشان همراه شان بودند. البته در پرونده پزشکی ایشان ذکر شده بود که سابقه عارضه قلبی هم دارند. در روزی که آقای حبیب مرخص شدند خانم و آقایی آمدند و کارهای ترخیص را انجام دادند. در روزهایی که در بیمارستان بستری شده بود، با کارکنان برخورد گرمی داشت و با ما خوب برخورد می کرد. البته کم حرف بود و بیشتر ترجیح می داد در تنهایی استراحت کند.»
6 راز طبیعی طب چینی برای زیبایی پوست
داماد و مادر زن
داماد و مادر زن
چند وقت پیش یکی از تیترهای صفحه حوادث روزنامه توجهم را به خود جلب کرد؛ دامادی با نارنجک مادرزنش را منفجر کرده بود! امیدوارم همه مادرزنها مرا ببخشند از این که از فعل «منفجر کردن» استفاده میکنم، اما آخر انفجار طبیعیترین خصلت نارنجک است.
داماد و مادر زن
وقتی این خبر روزنامه را میخوانیم ناخودآگاه به ذهنمان خطور میکند که رابطه داماد با مادرزن تا چه حد باید خصمانه باشد که داماد متن زندگی را با صحنه جنگ اشتباهی بگیرد. اگرچه همه دامادها و مادرزنها با نارنجک سراغ همدیگر نمیروند، اما بعضیهایشان نارنجک را رقیق میکنند یا به تکههای مساوی تبدیل میکنند که برای یک عمر قابل استفاده باشد.
برای تنظیم رابطهای مثبت میان مادرزنها و دامادها بدون آن که ضامن نارنجک چکانده شود، چه باید کرد؟
راهنماییهای خواسته نشده بحران ایجاد میکند
عوامل متعددی میتواند به ایجاد درگیری در خانواده منجر شود. متداولترین عاملی که اغلب مورد توجه قرار میگیرد درگیری «داماد با مادرزن» یا «عروس با مادرشوهر» است.
مشکل مشترک، قدرت کشمکش نسلهاست. هر شخصی سلیقهها و احساسات خاص خود را دارد، بنابراین اختلاف داماد با مادرزن تعجب ندارد. این اختلاف ذائقه در موضوعاتی نظیر کجا زندگی کردن، چگونگی تعیین خطمشی زندگی و ... خود را نشان میدهد. در این میان برخی ترجیح میدهند شیوه ترکیبی زندگی را انتخاب کنند و برخی به سبک مستقل روی میآورند. به هر حال نمیتوان انکار کرد یکی از عوامل شایع و ویرانگر ازدواج، کشمکش بر سر قدرت است. بیشترین کشمکشها هم بین«داماد و مادرزن» یا «عروس و مادرشوهر» اتفاق میافتد. در کشمکشهای طولانی به ندرت میتوان برنده را پیدا کرد. وجود کشمکش زیاد به این معناست که مردم اصلا فراموش کردهاند برای چه چیزی میجنگند.
«راهنماییهای درخواستنشده» به عنوان یکی از اهرمهای ایجاد بحران در روابط داماد و مادرزن است. گاه مشکل داماد با مادرزن به روزهای اول آشنایی و خواستگاری برمیگردد. بعضی وقتها مادرزن به دلیل ایجاد محدودیت، تعیین خطمشی و... رنجش را در دل داماد ایجاد میکند که مدتها آن رنجش بر روابط آنها سایه میافکند و طبیعتا در ادامه به تعارضات شدید زوج دامن میزند. البته بسیاری از خانوادهها هم هستند که با برخورداری از فرهنگی غنی میان فرزندان خود و افرادی که به عنوان داماد یا عروس وارد خانوادهشان میشوند تبعیضی قائل میشوند و تجربیات خود را بدون غرضورزی در اختیار آنها قرار میدهند، با این همه تازه واردها آن را به عنوان دخالتی در زندگیشان تلقی میکنند و به خاطر همین پیشداوری این رابطه مثبت را به پرتگاه میبرند. نقطه مقابل نیز وجود دارد؛ مادرزنها و مادرشوهرهایی که به دلیل کنترل زندگی فرزندانشان به قصد و عمد، سعی بر دخالت مستقیم مینمایند و با امر و نهی سعی میکنند به زندگی فرزندانشان آنطور که خود میپسندند سمت و سوی بدهند، غافل از آنکه عملکرد آنها آغازی بر مشکلات حاد میان زوجها است.
تلقینات منفی، شکاف در رابطه
بسیاری از دخترها و پسرها سالها پیش از ازدواج در بمباران اطلاعات منفی از کاراکتر «مادرشوهر» و «مادرزن» قرار میگیرند. در جامعه ما عموما تصویری منفی از «مادرزن» ارائه میشود، از این زاویه شاید بتوان بخشی از اختلافات داماد و مادرزن را ناشی از این تلقینات دانست. بسیاری از زوجهایی که با این ذهنیت غلط زندگی خویش را آغاز میکنند بدون آنکه واقعا دخالتی از جانب بزرگترها به زندگی آنها وارد آید از همان ابتدا سعی بر جداسازی میکنند و محدودیتهایی برای آمد و شد قائل میشوند که همین مساله نیز میتواند به شروع چالشهای خانوادگی بعدی منجر شود. در الگوی عمومی، زوجها خانوادههای ترکیبی دارند، بنابراین ما مجبوریم دو مجموعه گسترده و سببی را یکپارچه سازیم. برخورد واقعگرایانه در مسائل و نگرش مثبت اعضا میتواند به استحکام پیوندها کمک کند.
سکوت در جمع، مشاجره در خلوت
اختلاف جنسیتی و سنی در بروز چالش بین مادرزن و داماد بیتاثیر نیست اما بالا بودن میزان تحصیلات یا طبقه اجتماعی اقتصادی نمیتواند به مثابه روشی برای کاستن یا از بین رفتن اختلافات تلقی شود.
گاهی مادرزنها یا مادرشوهرها احساس میکنند با ارائه تجربیات زندگی خویش میتوانند گامی برای سعادتمندی فرزندانشان بردارند اما به این مساله توجه نمیکنند که داماد یا عروس پذیرای تجربیات آنها هستند یا نه، اتفاقی که اینجا میافتد اتخاذ سیاست سکوت از سوی جوانترهاست. زوجهای جوان در برابر این پیشنهادها معمولا سکوت میکنند اما آیا این سکوت دلیلی بر تایید حرف بزرگترها است یا اینکه این سکوت در خلوت زوجها به آتشفشانی از مشاجرهها تبدیل میشود؟ اتفاقی که امروزه در مجتمعهای قضایی و دادگاههای خانواده به عینه دیده میشود. ما با بسیاری از پروندههایی روبهرو هستیم که دلیل جدایی زوجها صرفا دخالتهای اطرافیان بوده که شعلههای این دخالت حریم آن دو را نیز دامنگیر کرده است.
داماد و مادر زن
همه افراد (در اینجا مادرزن و مادرشوهر) دارای نقاط ضعف و قوت هستند. با احساسی فکر کردن فقط نقاط ضعف آنها را میبینید. از آگاهی به عنوان محرکی که از تکرار این الگوها جلوگیری میکند بهره بگیرید
والدین در حاشیه زندگی زوجها باشند
اگر داماد، مادرزن و همسر را اضلاع یک مثلث بدانیم، نقش همسر را در تنظیم رابطه مثبت بین دو ضلع دیگر نمیتوان نادیده گرفت. نقش بسیار مهمی در کاهش یا افزایش تنش بین داماد و مادرزن دارد. ما باید روی رشد فکری زن وقتی زندگی مشترک را آغاز میکند، حساب باز کنیم. اگر زن جوانی که به تازگی ازدواج کرده صرفا به آنچه مادرش گوشزد میکند بسنده کند رابطه خود و همسرش را به پرتگاه نزدیک کرده است، بنابراین اگر زن جوانی با دخالتهای بیمورد مادرش (مرد جوان با دخالتهای بیمورد مادرش) روبهرو شد و احساس کرد این دخالتها به رابطه او با همسرش لطمه میزند باید محترمانه از مادرش بخواهد در حاشیه زندگی او (نه در متن) قرار گیرد. ما گاهی میبینیم دختران جوان با درددل کردن راه دخالت مادرشان را هموار میکنند، آنچه ما پیشنهاد میکنیم در گام اول طرح مساله و مشکل در یک فضای آرام بین زوجها است و در صورتی که به پاسخ نرسید مراجعه به متخصصان «زوجدرمانی» و «خانوادهدرمانی» است.
بخش خانواده ایرانی تبیان
منبع :چهاردیواری
معمای قتل وحشتناک دختر دانشآموز در بیابان
مقتول که نگار نام دارد سهسال قبل مقابل کارخانهای در اطراف شهر تهران در حالیکه بهشدت سوخته بود پیدا شد. بعد از انتقال این دختر به بیمارستان وی در ابتدا مدعی شد خودکشی کرده است اما در روزهای آخر زندگیاش گفت توسط چهار جوان به نامهای سعید، کوروش، مرتضی و عباس ربوده شده و آنها قصد داشتند به وی تعرض کنند و وقتی موفق نشدند او را آتش زدند. پرونده پس از فوت این دختر در شعبه ویژه قتل به جریان افتاد و هر چهار پسر جوان دستگیر شدند و بازجوییها از آنها انجام گرفت. آنها همگی ارتباط با قتل دختر را انکار کردند اما تحقیق از شاهدان فاش کرد خودرویی که دختر جوان را از آن به بیرون پرت کردهاند با مشخصات ماشین یکی از این متهمان به نام سعید مطابقت دارد. با این حال سعید و سه متهم دیگر حاضر به اعتراف به آتشزدن دختر جوان نشدند. با این حال با توجه به مدارک و شواهد منعکس در پرونده و شکایت اولیایدم از هر چهار نفر کیفرخواست علیه متهمان صادر شد و آنها برای محاکمه به شعبه74 دادگاه کیفری استان تهران منتقل شدند. متهمان در اولین جلسه قتل را انکار کردند و مدعی شدند اصلا در محل حادثه نبودند. روز گذشته دومین و آخرین جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. خانواده مقتول یکبار دیگر برای متهمان درخواست قصاص کردند. سپس وکیلمدافع آنها در جایگاه حاضر شد او گفت: یکی از متهمان به نام کوروش با نگار رابطه دوستی داشت و مدارک در این خصوص وجود دارد ضمن اینکه جسم سوخته نگار مقابل کارخانه پدر کوروش پیدا شده است. همچنین خودرویی که نگار را از آن بیرون انداختهاند دقیقا مشخصات ماشین سعید را داشت و سرایدار هم دیده است چهار جوان در آنجا بودند. بنابراین به نظر میرسد گفتههای نگار در مورد چهار جوان درست باشد ضمن اینکه من و موکلانم از دادگاه درخواست داریم دقیقا مشخص کند چه کسی قتل را انجام داده و عامل آتشزدن چه کسی بوده است. در ادامه متهمان یکبهیک برای دفاع از خود در جایگاه حاضر شدند اولین کسی که در جایگاه متهم قرار گرفت کوروش بود او اتهام مشارکت در قتل را رد کرد و گفت: انکار نمیکنم نگار را میشناختم اما با او رابطه خاصی نداشتم. مدتی قبل از حادثه، نگار را در کارخانه دیدم. او با دختر سرایدار کارخانه دوست بود. نگار از من خوشش آمده بود و پیشنهاد دوستی داد اما قبول نکردم و به او گفتم چون همسر دارم وارد این رابطه نخواهم شد. برای روز حادثه هم شاهد دارم که در محل جنایت نبودم و در ساعاتی که گفته میشود نگار ربوده و سوازنده شده است در حال مسافرکشی بودم و مسافران هستند که در این باره توضیح بدهند. در این هنگام وکیل اولیایدم اعتراض کرد و گفت: چطور ممکن است پسری که پدرش کارخانهدار است خودش مسافرکشی کند این ادعا از سوی متهم برای منحرفکردن دادگاه گفته میشود. سپس مرتضی متهم ردیف سوم در جایگاه حاضر شد او نیز ادعا کرد با سوزاندن نگار ارتباطی نداشت. وی گفت: یکبار مقتول با من تماس گرفت و سوالاتی در مورد مرتضی (متهم ردیف چهارم) پرسید. از من خواست اگر او را میشناسم توضیحاتی بدهم من هم گفتم چیز زیادی از این پسر نمیدانم. همین تماس باعث شد تا من را دستگیر کنند من هیچ رابطه خاصی با او نداشتم. در نهایت آخرین متهم در جایگاه حاضر شد او گفت: من نگار را دوست داشتم آن موقع 17ساله بودم عاشقش شده بودم و تصمیم گرفتم با نگار ازدواج کنم به همین خاطر هم با مادرش صحبت و او را خواستگاری کردم. من نقشی در مرگ او نداشتم ضمن اینکه خانواده نگار در جلسه گذشته نسبت به من اعلام گذشت کردهاند. هیات قضات بعد از پایان دفاعیات متهمان برای صدور رای وارد شور شدند.
شرق
|
||
|
ازدواج های شگفت انگیز در کشور
روانشناسان و مشاوران خانواده معتقدند باید میان زن و مرد، یک فاصله سنی منطقی وجود داشته باشد. آمارهای ثبت احوال نیز البته تا حدی این انگاره را تائید میکند. یعنی این که مردم هم در حالت عادی به این توصیه معتقدند. |
روانشناسان و مشاوران خانواده معتقدند باید میان زن و مرد، یک فاصله سنی منطقی وجود داشته باشد. آمارهای ثبت احوال نیز البته تا حدی این انگاره را تائید میکند. یعنی این که مردم هم در حالت عادی به این توصیه معتقدند. طبق آمار بیشترین ازدواج در ایران میان پسران 20 تا 24 سال با دختران 15 تا 19 سال صورت میگیرد. البته در میان دختران، افراد 20 تا 24 سال بیشترین گروه از همسران را تشکیل میدهند. ولی با این حال تعداد ازدواجهایی که از نظر سنی عجیب و غریب است نیز کم نیست. بیایید نگاهی به بخشی از این اعداد و ارقام بیندازیم: 1 ـ ازدواج 40 هزار دختر زیر 15 سال نخستین مورد تعجبآور است. هر چند که این موضوع در کشور ما دور از ذهن نیست، اما کم نیستند کارشناسانی که به مواردی چون محرومیت این افراد از تحصیل، خطر بارداری زودهنگام و نیز عدم یادگیری مهارتهای زندگی اشاره میکنند مخصوصا این که بدانیم 7000 نفر از این تعداد با پسران زیر 20 سال ازدواج میکنند. 2 ـ نکته جالب و شگفت دیگر، ازدواج 3440 زوج و 292 زوجه 75 سال و بیشتر است. کسانی که چند سالی بیش از متوسط امید به زندگی ایرانیان عمر دارند، اما سر پیری هوس معرکهگیری کردند و احتمالا برای بار دوم یا چندم پای سفره عقد نشستند. نکته شگفتانگیزتر این که 3 نفر از مردان بالای 75 سال با دختران کمتر از 15 سال و 16 نفر با دختران کمتر از 20 سال ازدواج کردهاند. از آن طرف هم 4 بانوی بیش از 75 سال با پسران کمتر از 20 سال ازدواج کردهاند. عروس، کودتای 28 مرداد 32 را به یاد دارد ولی داماد تصویری از جنگ تحمیلی هشت ساله عراق علیه ایران هم ندارد. نکته جالبتر دیگر این است که 168 نفر از این افراد با کسانی ازدواج کردهاند که در گروه سنی همسان یعنی 75 سال و بیشتر هستند. 3 ـ نکته جالب دیگر، تعداد افرادی است که با سن نامشخص به محضر اسناد رسمی رفتهاند. آمارها نشان میدهد 254 خانم و 261 آقا بدون سن معین ازدواج کردهاند. این افراد کسانی هستند که هنوز سند سجلی معتبر ندارند و شگفتانگیز تعداد این افراد است که بدون سند هویتی در جامعه زندگی میکنند. یادآوری میشود تمام آمار این مطلب مربوط به سال 1391 است. آمار سال 1392 و 93 تاکنون اعلام نشده است.
جام جم
گردآوری : گروه اینترنتی پرشین وی http://www.persianv.com/goonagoon/ |
مدل های بسیار زیبایی از لباس عروس های دکلته +عکس
پرشین وی: تصاویر زیر مدل های بسیار زیبایی از لباس عروس های دکلته است که هر یک دارای جزئیات منحصربه فردی هستند: مدل های بسیار زیبایی از لباس عروس های دکلته مدل های بسیار زیبایی از لباس عروس های دکلته مدل های بسیار زیبایی از لباس عروس های دکلته مدل های بسیار زیبایی از لباس عروس های دکلته مدل های بسیار زیبایی از لباس عروس های دکلته
|
||
|