سفارش تبلیغ
صبا ویژن

طرز تهیه آبگوشت نذری

 

طرز تهیه آبگوشت نذری ,آبگوشت نذری

مواد لازم برای آبگوشت نذری:

گوشت گوسفند
2 کیلوگرم
نخود، لوبیا سفید  هر کدام 1 کیلوگرم
 گندم مخصوص حلیم 250 گرم
 رب  500 گرم
 لیمو امانی  10 تا 15 عدد
 پیاز تفتی  5 قاشق سوپخوری
  سیب زمینی  2 کیلوگرم
روغن، زردچوبه، دارچین، فلفل سیاه و نمک به میزان لازم

 
طرز تهیه آبگوشت نذری:
ابتدا پیاز را تفت داده و گوشت را هم بریزید در حدی که رنگ گوشت تغییر کند.

 

برای رنگ بهتر ادویه آن را در روغن تفت دهید.

 

نمک را هم در این مرحله اضافه کنید.رب را تفت داده و کاملاً مخلوط مواد کنید.

 

لوبیا، نخود و گندم را هم اضافه کنید. آب ریخته بگذارید به مدت 2 ساعت بپزد و جا بیفتد.

 

سیب زمینی ها را پوست کنده و آنها را درسته به همراه لیمو امانی اضافه کنید. دوباره درب دیگ را بسته و یک ساعت دیگر بگذارید بپزد.

منبع : yadbegir.com






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 9:0 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء

 

کربلا,ورود امام حسین (ع) به کربلا,وقایع روز عاشورا

از مدینه تا کربلا همراه با سیدالشهداء
فلسفه قیام ابی عبدالله الحسین (علیه السلام) را در سخنان آن حضرت  در آغاز حرکت از مدینه و موضع‌گیری‌های ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه‌های میان راه روی داده است می‌توان یافت.


مدینه
زمان: نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری
حاکم وقت مدینه (ولید بن عتیقه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (علیه السلام) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمود: «... یزید فردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون می‌ریزد و اشاعه‌دهنده فساد است و دستش به خون افراد بی‌گناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمی‌کند.»
وقتی مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام حسین(علیه السلام) فرمود: ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید او را بکشید.» و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است.

 

امام حسین(علیه السلام) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.

امام حسین(علیه السلام) هدف خروج از مدینه را در وصیتنامه‌اش چنین بیان می‌کند:
«... و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. می‌خواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (علیه السلام) رفتار نمایم.


مکه
زمان : از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(علیه السلام) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند به دیدار حضرت شرفیاب می‌شدند. امام حسین(علیه السلام) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بی عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.
امام حسین(علیه السلام) طی نامه‌هایی به مردم بصره و کوفه، سزاوارترین مردم برای خلافت و امامت را اهل بیت(علیهم السلام) معرفی کرد و ...
حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا - که تصمیم به قتل آن حضرت، در آنجا گرفته بودند - حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان به سوی عراق روانه شد.


بخشی از آخرین سخنرانی‌های حضرت در مکه:
ما اهل‌بیت به رضای خدا راضی و خشنودیم ... هر کس می‌خواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید، آماده حرکت با ما باشد.

 

صَفّاح
زمان: چهارشنبه 9 ذی الحجه 60 هجری
امام حسین(علیه السلام) در پاسخ به مخالفین حرکت به سوی عراق، فرمود: «رسول خدا را در خواب دیدم و به امر مهمی ماموریت یافتم و باید آن را تعقیب کنم.» در این منطقه فرزدق شاعر با آن حضرت ملاقات کرد و در جواب حضرت که از احوال مردم عراق جویا شده بود، گفت: دل‌های مردم با توست ولیکن شمشیرشان با بنی‌امیه است.


سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:
اگر پیش‌آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمت‌هایش شکر گوییم. اگر پیش‌آمدها طبق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت می‌کند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد.


 ذات عِرق
زمان: دوشنبه 14 ذی الحجه 60 هجری
در این منزلگاه بود که عبدالله بن جعفر، همسر زینب (سلام الله علیها) امان‌نامه‌ای را از استاندار مدینه "عمروبن سعید" که آن ایام در مکه به سر می‌برد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: من تو را از ایجاد تفرقه بر حذر داشته و از هلاک شدن تو می‌ترسم!! لذا به سوی من برگرد تا در امان من بمانی!
حضرت در جواب چنین فرمود: کسی که به سوی خدا دعوت کند عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستم، از خدا و رسولش جدا نمی‌شود ... اگر در نوشتن نامه‌ات خیر مرا آرزو کرده‌ای، خدا پاداش تو را بدهد.
عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت.


قسمتی از نامه امام به عمربن سعید که در این منزلگاه نوشت:
بهترین امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد.


حاجِر
زمان: سه‌شنبه 15 ذی الحجه 60 هجری
حضرت نامه‌ای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط "قَیس بن مُسهِر" فرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند ... هنگامی که فرستاده من "قیس" بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما می‌رسم.»


"قیس" را در میان راه دستگیر کردند. او به ناچار نامه امام را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند. سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (علیه السلام) نامه نوشته‌اند افشا کند و یا در برابر مردم به حسین(علیه السلام) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته و ضمن تمجید از حضرت علی(علیه السلام) و فرزندانش و معرفی خویش، ابن زیاد و یارانش را نفرین کرد و خبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد و از مردم خواست دعوت امام حسین (علیه السلام) را اجابت کنند. لذا عبیدالله دستور داد او را از  بالای قصر به پایین انداختند و بدنش قطعه قطعه گردید و این چنین به شهادت رسید.


از سخنان امام حسین(علیه السلام) در بین راه مکه تا کربلا:
«فَاِنّی لا اَرَی المَوت اِلاّ سَعادَة وَلَا الحَیاةَ مَع الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً»؛ من مرگ را جز سعادت نمی‌بینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمی‌دانم.

 

کربلا,ورود امام حسین (ع) به کربلا,وقایع روز عاشورا


خُزَیمِیّه
زمان: جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری
امام و همراهان یک روز و یک شب در این منزلگاه توقف کردند، عده‌ای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (علیه السلام) را در این منزلگاه گفته‌اند.
امام حسین(علیه السلام) خطاب به زینب کبری(علیهاالسلام) در این منزلگاه می‌فرماید:
خواهرم! آنچه اراده مشیّت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهد شد.


زَرُود
زمان: دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری
«زهیر بن قین» که دارای عقیده عثمانی بود، در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز می‌گشت. ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با حسین (علیه السلام) بود. هر دو در این منزلگاه به ناچار فرود آمدند. در حالی که زهیر با همراهانش مشغول غذا خوردن بود، حضرت از طریق نماینده‌ای، "زهیر" را به خیمه‌اش دعوت کرد، اما  او تأملی کرد. همسرش به او گفت: «سبحان الله پسر رسول خدا ترا می‌خواند و تو اجابت نمی‌کنی!»


زهیر با اکراه به سوی حضرت رفت. اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهره‌اش نمایان شد و به همراهان گفت: «من به حسین(علیه السلام) ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع می‌کنم.»  لذا همسرش نیز او را رها نکرد و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر، همراه کاروان حسینی بود.


امام حسین(علیه السلام) بعد از شهادت زهیر فرمود:
ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه و خوک لعنت نماید.


 ثَعلَبیّه
زمان: سه‌شنبه 22 ذی الحجه 60 هجری
امام شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت "مسلم بن عقیل" و هانی بن عروه را به وی دادند. پس از آن حضرت فرمودند: «اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعون»؛ همه از خدائیم و به سوی او باز می‌گردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد. آنگاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.
نوشته‌اند: امام حسین(علیه السلام) با یارانش اتمام حجت کرد. اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.


سخن امام حسین(علیه السلام) با مردی از اهل کوفه در این منزلگاه:
به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات می‌کردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را، به تو نشان می‌دادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند ...


زُباله
زمان: چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری
حضرت حسین(علیه السلام) در این منزلگاه چنین فرمودند: شیعیان کوفه ما را بی یار و یاور گذاشته‌اند. هر کس از شما بخواهد، می‌تواند بازگردد و از سوی ما حقی بر گردنش نیست.
امام حسین(علیه السلام) در جواب مردی که از آیه «یَومَ نَدعوا کُلَّ اُناسٍ بَأِمامِهِم» پرسیده بود، فرمود: پیشوایی، مردم را به راه راست دعوت کرد و گروهی اجابت کردند، و پیشوایی، مردم را به گمراهی دعوت کرد و گروهی اجابت کردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.


 بَطنُ العَقَبه
زمان: جمعه 25 ذی الحجه 60 هجری
از سخنان امام حسین(علیه السلام) در این منزلگاه: بنی‌امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل و خوار خواهد ساخت.


شَراف (و ذُو حُسَم)
زمان: شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری
حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته و صبحگاهان حرکت کنند. در میان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند و امام حسین(علیه السلام) با سرعت و قبل از دشمن در منزل «ذُوحَسَم» مستقر شد. آنگاه امام(علیه السلام) فرمان داد تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند.
لشکر امام(علیه السلام) و لشکر دشمن به فرماندهی حُر، نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.


امام سپاه حُر را چنین خطاب فرمود: «... ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت و حکومت بر شما هستیم از مدعیانی که بر اساس عدالت رفتار نمی‌کنند و در حق شما ستم روا می‌دارند. ای مردم! من به سوی شما نیامدم مگر آن که دعوتم کردید. پس اگر از آمدنم ناخشنودید، بازگردم.»
تا حضرت خواست برگردد، حُر مانع گشت. حضرت فرمود: «مادرت به عزایت بنشیند! چه می‌خواهی؟ حُر گفت: مأمورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم . حال اگر نمی‌پذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه .
از سخنان حضرت در این منزلگاه:

مگر نمی‌بینید که به حق عمل نمی‌شود و از باطل پرهیز نمی‌شود. در این حال سزاوار است که مؤمن، لقای پروردگار را طلب کند.

 

کربلا,ورود امام حسین (ع) به کربلا,وقایع روز عاشورا


 بَیَضه
زمان: یکشنبه 27 ذی الحجه 60 هجری
لشکر امام حسین و حر که به موازات و نزدیک همدیگر حرکت می‌کردند در این محل فرود آمدند. حضرت در این منزلگاه لشکریان حرّ را مخاطب قرار داده، چنین فرمود: «بنی‌امیه به فرمان شیطان از اطاعت خدا سرپیچی نموده و فساد کردند. حدود خدا را اجرا نکرده و بیت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند ... . شما به من نامه‌ها نوشتید و گفتید که با من بیعت کرده‌اید، حال اگر به بیعت خویش با من پایبند بمانید کار عاقلانه‌ای کرده‌اید که من فرزند دخت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و اسوه‌ای برای شما هستم. اگر بیعتتان را بشکنید، سوگند به جانم! که از شما هم بعید نیست، چرا که با پدرم علی(علیه السلام) و برادرم حسن و پسر عمویم مسلم پیمان‌شکنی کردید. بدانید اگر چنین کنید سعادت خودتان را از دست داده‌اید.


از سخنان حضرت در این منزلگاه:
ای مردم! رسول خدا فرمود: هر کس سلطان ستمگر، پیمان‌شکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببیند و در برابر او برنخیزد، جایگاهش با او در جهنم است.


عُذَیبُ الهِجانات
زمان: دوشنبه 28 ذی الحجه 60 هجری
چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: «به اشراف کوفه رشوه‌های گزاف داده‌اند و اینک یک دل و یک زبان با تو دشمنی می‌ورزند و سایر مردم دلشان با توست.  اما فردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده می‌شود.»
امام در این باره آیه‌ای را تلاوت فرمودند که:
از میان مؤمنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده و به عهد خویش وفا کردند و به شهادت رسیدند و برخی در انتظار شهادت‌اند ... .

 

قصر بنی مُقاتِل
زمان: چهارشنبه اول محرم 61 الحرام هجری
گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند، حضرت از آنها پرسید: آیا به یاری من می‌آیید؟ بعضی گفتند دل ما رضایت به مرگ نمی‌دهد و بعضی گفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم، مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم.
حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند.
امام حسین (علیه السلام) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:
پس اگر ما را یاری نمی‌کنی خدای را بپرهیز و از این که جزو کسانی باشی که با ما می‌جنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، او را به رو در آتش می‌افکند.


نینوا ( و کربلا)
زمان: پنج‌شنبه دوم محرم الحرام 61 هجری
نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام برای اقامت در محل مناسب‌تری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سوال فرمود؛ تا نام کربلا را شنید، پس گریست و فرمود: پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست، و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنین وعده داد.


عبیدالله بن زیاد نامه‌ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام. امام(علیه السلام) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.


امام حسین (علیه السلام) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمود:
«لا اَفلَحَ قَومٌ اشتَرَوا مَرضاتِ المَخلوُقِ بِسَخَطِ الخالِق؛ رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)
تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی‌امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته‌اند.


کربلا
زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجری
عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد.
سخن امام حسین (علیه السلام) هنگام ورود به کربلا:
«اَلنّاسُ عُبیدُ الدُّنیا وَالدّینُ لَعِقٌ عَلی اَلسِنَتِهِم یَحوُطُونَهُ ما...؛ مردم، بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن زبانشان نیست. تا آنگاه کا زندگیشان بچرخد، دنبال دین می‌روند. و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش آید، دینداری بسیار اندک می‌شود.


کربلا
زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجری
عبیدالله بن زیاد در مسجد مردم را چنین خطاب کرد: «ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می‌‌خواستید یافتید!! و یزید را می‌شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیر دستان احسان می‌کند و بخشش‌های او بجاست! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم.»
- شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو
- یزید بن رکاب با دو هزار جنگجو
- حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو
- مضایر بن رهیه با سه هزار جنگجو
- نصر بن حرشه با دو هزار جنگجو برای جنگ با امام حسین (علیه السلام) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.


امام (علیه السلام) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بیعت با یزید می‌کرد، فرمود:
نه، به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی‌گذارم، مانند بردگان از صحنه جنگ با آنان فرار نمی‌کنم.

 

کربلا
زمان: یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجری
نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم‌کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می‌پیوندند. عبیدالله عده‌ای را مأموریت داد تا در مسیر به سوی کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری امام حسین(علیه السلام) از کوفه خارج می‌شوند، جلوگیری کنند. چون گروهی از مردم می‌دانستند جنگ با امام حسین(علیه السلام) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می‌کردند.


از سخنان امام حسین(علیه السلام) با لشکر دشمن:
هیهات ما  به ذلت تن نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت را نپسندیدند، دامن‌های پاکی که ما را پروریده، و سرهای پر شور و مردان غیرتمند هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.


کربلا
زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجری
عمر بن سعد نامه‌ای را از عبیدالله دریافت می‌دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فرو گذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی برگزیده‌ام که هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.


حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می‌گیرد تا نزد طایفه‌ای از بنی اسد - که در آن نزدیکی‌ها زندگی می‌کردند - رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آنِ شما باشد.» تعداد90 نفر بپا خواستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. امام گفت:«لا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ.»


نامه امام حسین(علیه السلام) از کربلا به برادرش محمد بن حنفیّه و بنی‌هاشم:
... مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.
حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه‌ها نزدیک می‌شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می‌فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»


کربلا
زمان: سه‌شنبه هفتم محرم الحرام 61 هجری
تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی‌امیه گرفته و به جنگ امام حسین (علیه السلام) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته‌اند.
عمر بن سعد نامه‌ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: سپاهیان خود را بین امام حسین (علیه‌السلام) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز به طوری که حتی قطره‌ای آب به امام(علیه السلام) نرسد، همانگونه که از دادن آب به عثمان بن عفّان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد یا حسین! به خدا سوگند که قطره‌ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
حضرت فرمود: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می‌گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام حسین (علیه السلام) تحقق یافت.


امام حسین (علیه السلام) سپاه دشمن را این چنین نفرین کرد:
بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی(همچون سال‌های قحطی یوسف در مصر) پدید آور، و آن غلام ثقی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند(به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

 

کربلا,ورود امام حسین (ع) به کربلا,وقایع روز عاشورا


 کربلا
زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری
هر لحظه تب عطش در خیمه‌ها افزون می‌شد، امام حسین(علیه السلام) برادرش عباس را به همراه عده‌ای، شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشک‌ها را پر از آب کردند و به خیمه‌ها برگشتند.


ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد:
حضرت فرمود: «ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می‌کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت: «اگر از این گروه جدا شوم خانه‌ام را خراب و اموالم را از من می‌گیرند و من بر حال افراد خانواده‌ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.»
حضرت فرمود: «تو را چه می‌شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد ... گمان می‌کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»


سخن امام حسین (علیه السلام) با یارانش:
ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جر پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت‌های همیشگی آن می‌رساند.


 کربلا
زمان: پنج‌شنبه نهم محرم الحرام 61 هجری
شمر خود را به خیام امام حسین(علیه السلام) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس و دیگر فرزندان ام‌البنین، می‌گوید: «برای شما از عبیدالله امان‌نامه گرفتم» آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان‌نامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟»


امام حسین(علیه السلام) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می‌گیرد.
حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از  سه طرف - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد – و یاران امام در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام (علیه السلام) برای اصحاب بسیار سودمند بود، گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (علیه‌السلام) می‌پیوندند.

 

سخن امام حسین (علیه السلام) خطاب به دشمن:
وای بر شما! چه زیانی می‌برید اگر صدای مرا بشنوید؟! من شما را به یک راه راست می‌خوانم، اما شما از همه فرامین من سر باز می‌زنید، چرا که شکم‌های شما از مال حرام پر شده و بر دل‌های شما مُهر شقاوت زده شده است.

 

کربلا
زمان: جمعه دهم محرم الحرام61 هجری
امام حسین(علیه السلام) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت: «... خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.»
حضرت "زهیر بن قیس" را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش عباس(علیه السلام) سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه‌ها نزدیک می‌شد، ولی حضرت تیری نینداخت چون می‌فرمود: دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»


عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم! ،سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران امام حسین(علیه السلام) را نشانه رفتند. امام(علیه السلام) فرمود: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.»


در حمله اول چهار تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می‌رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی‌هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.


امام حسین(علیه السلام) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می‌کرد. حضرت برای وداع آخر به سوی خیمه‌ها آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمایانی کرد. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود، ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست. اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.
«و سَیَعلَمُ الَّذینَ ظَلَموا اَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ»

منبع :
برگرفته از کتاب مدینه تا کربلا، همراه سیدالشهدا.

تبیان






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:58 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

خواسته های جنسی زنان

 

رابطه جنسی,رابطه زناشویی,آموزش روابط زناشویی

خواسته های جنسی زنان
در اکثر مواقع کسی که برای رابطه جنسی  پیشقدم می شود ،مرد است و در برخی مواقع زنان خواسته های جنسی خود را مطرح نکرده و با بی میلی و گاهی اجبار او را در این ارتباط مشایعت می کنند. اما واقعیت این است که خیلی از زنان سرد مزاج نیستند و در کنار یک همسر تحریک کننده ،از موجوداتی ترسو و متنفر از رابطه جنسی به قهرمانان داستانهای عشقی تبدیل می شوند، آیا دوست دارید همسرتان را به یکی از این قهرمانان تبدیل کنید؟


این مشخصات مردهایی است که برای همسرشان شریک جنسی خوبی هستند، شما هم می توانید چنین رفتار کنید :
1- مردهایی که به آرامی و با ملایمت عشق ورزی میکنند. برای تحریک همسرشان وقت صرف می کنند و به او فرصت می دهند تا شعله ی شهوتش به آرامی روشن شود.

2- مردهایی که در بستر نیز با همسرشان صحبت میکنند. آقایونی که نمیخواهند احساساتشان را با کلمات عاشقانه در حین رابطه جنسی بیان کنند، به این نکته دقت کنند که بیان احساسات عاشقانه در قبل، هنگام و بعد از نزدیکی به زن احساس محبوبیت و امنیت می دهد.

3- مردهایی که در بوسیدن مهارت دارند. هر بوسه عاشقانه که بر لبان همسرتان میزنید میتواند به مانند پیامی پرقدرت بر قلب همسرتان فرود می آید و او را شعله ور سازد.


4- مردهایی که با چشمان خود به همسرشان نشان میدهند او را دوست دارند و به او عشق می ورزند. این را بدانید که ارتباط چشمی بین دو نفر نیرومند ترین و موثرترین ارتباطات است که پیامدش فعال شدن چرخه های دیگر بدن هر دو طرف است، پس با نگاهی عاشقانه به همسرتان احساس محبوبیت بدهید و از مزایای این ارتباط لذت ببرید.


5- مردهایی که با موهای همسرشان بازی میکنند. فکر نمیکنم هیچ زنی در دنیا وجود داشته باشد که درهنگام معاشقه از چنگ زدن دستهای همسرش در موهای سرش لذت نبرد !
6- مردهایی که در تحریک کردن همسرشان به وسیله لمس کردن مهارت دارند. زنها در پروسه آمادگی برای نزدیکی نیاز دارند که با نوازش و لمس آرام، آماده عملیات جنسی شوند.
7 – مردهایی که از ماساژ دادن به همسر خود لذت میبرند. زبان عشق لمس کردن است، دستهای شما زایده هایی فیزیکی نیستند بلکه فرستده هایی قوی اند که نیروی جنسی شما را منتقل میکنند، با نوازشی عاشقانه معنای واقعی این جمله را درک کنید.


8- مردهایی که عشق خود را در بیرون از اتاق خواب نیز به همسرشان نشان می دهند و او را به احساس و باور محبوبیت وادار می کنند . یک «دوستت دارم» ، یک شاخه گل ، یک اس ام اس عاشقانه و یک تک زنگ نیم روزی که به همسرتان احساس محبوبیت بدهد ، میتواند در شب هنگام به طوفانی عشقی تبدیل شود.

 

9- مردهایی که پیش از عشق ورزی خود را به لحاظ فیزیکی و جسمانی آماده میکنند. کارهایی ماننده خوشبو کردن دهان، ازاله موهای زائد، عطر زدن و دوش گرفتن و … میتوانند برای آماده کردن جسمی شما موثر باشند.
10- مردهایی که به همسرشان وفادارند .فراموش نکنید اگر همسرتان حس کند تنها شریک لحظه های لذت تان است ،تلاش بیشتری برای لذت بردن مضاعف شما می کند.

منبع : tanzimekhanevadeh.com






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:56 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

از کجا بفهمیم غلظت خون داریم؟

از کجا بفهمیم غلظت خون داریم؟
در نوع ثانویه می بایست علت زمینه ای غلظت خون برطرف شود.

 

افزایش تعداد گلبول های قرمز خون در واحد حجم را غلظت خون می گویند. در واقع هموگلوبین بالاتر از 18 در مردان و بیشتر از 16 در زنان به عنوان غلظت خون تشخیص داده می شود.

بیماری غلظت خون به دو دسته اولیه و ثانویه تقسیم می‌شود که در بیماری غلظت خون اولیه، تولید گلبول‌های قرمز خون توسط سیستم خون ساز بدن بالاست. در غلظت خون ثانویه، سیستم خون ساز بدن سالم است ولی بیماری‌هایی مانند بیماری‌های مزمن ریوی، کلیوی و قلبی و یا تومورها، کاهش اکسیژن رسانی بافتی، بودن در ارتفاعات، سیگار کشیدن و زندگی در هوای آلوده موجب افزایش غلظت خون می شوند.

افزایش غلظت خون از این جهت خطرناک است که موجب کند شدن حرکت خون در عروق شده و خطر سکته را افزایش می دهد.

برخی از افراد مبتلا به افزایش غلظت خون هیچ گونه علایمی ندارند و در برخی افراد اختلالاتی مانند برافروختگی پوست صورت، قرمزی چشم‌ها، اختلالات هوشیاری، سردرد، خواب آلودگی و گزگز دست و پا مشاهده می شود. خارش پوست به ویژه پس از استحمام، برجسته شدن وریدهای چشم، بزرگی کبد و طحال نیز از علایم شایع این مشکل هستند. اما تشخیص قطعی غلظت خون از طریق آزمایش میسر است.

در شرایطی که غلظت خون به صورت اولیه باشد، درمان از طریق خون گیری و مصرف برخی داروها است. در نوع ثانویه می بایست علت زمینه ای غلظت خون برطرف شود.

تهیه و ترجمه: گروه سلامت سیمرغ

www.seemorgh.com/health
اختصاصی سیمرغ






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:56 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

شعر نوحه و مداحی مخصوص محرم (2)


نوحه و مداحی مخصوص محرم, اشعار محرم

هنوزم یه عاشقی هست، حرم شما نرفته 
دیگه روش نمیشه جایی، بگه کربلا نرفته

قبولم کن به پابوست بزار حرمتو ببینم
بزار برا یه بارم شده بیام پایین پات بشینم

 

چشم دل من به گنبد طلاته
دست رقیه رو سر زائراته
حسین وااااای

باز تو کوچه دم گرفته نفسای خیس بارون
گرد عشق و تو نگاهت داره مینویسه بارون


نرفتم کربلا اما بزرگ شده ی روضه هاتم
تو اوج روضه ها محو زیارت دارالشفاتم

وقتی میبینم علم و پرچمت رو
حس میکنم باز بوی محرمت رو


هنوزم یه عاشقی هست حرم شما نرفته
دیگه روش نمیشه جایی بگه کربلا نرفته

زیر آسمون کسی نیست خونه زاد تو نباشه
با همه دنیا غریبه هر کی یاد تو نباشه


دارم با گریه میخونم قسم به غم غربت تو
میگه زهرا قبول باشه به سینه زن هیئت تو

لحظه به لحظه دلم با اِذن آقا
داره میخونه یا ساقی العطاشا

 

شعر نوحه و مداحی مخصوص محرم, مداحی محرم

نوحه و مداحی مخصوص محرم

 

 عباسم و خون حسین در بدن دارم
صد باغ گل بر پیکر از زخم تن دارم
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم


اگر شود نشان تیر چشم خونبارم
دست از حسین ابن علی برنمی‌دارم
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم


دریا ز خونِ دیده‌ام گشته گلباران
پیشانیم را بشکنید ای ستمکاران

با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم


سقّایم و جاری بود خون ز کام من
در محضـر زهـرا بود این کلام من
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

 

در موج دریا بر تنم، التهاب افتاد
تصویر لبهای حسین روی آب افتاد
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

 

بر کام خشک تشنگان میکنم زاری
اشک سکینه گشته از چشم من جاری
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

 

با آنکه در دریای آب لب نکردم تر
خجلت ز اصغر می‌کشم تا صف محشر
با حسینم تا که هستم، این دو چشمم، این دو دستم

 

نوحه و مداحی مخصوص محرم, اشعار محرم

نوحه و مداحی مخصوص محرم

 

آب قحط و ابر قحط و آسمانت خشک شد
چشم براه عمو ماندی زبانت خشک شد


جان باقیمانده ام شد یک تبسم تیر دید
آخرین لبخند هم روی لبانت خشک شد


حرمله دست مرا هم دوخت بر قنداقه ات
بازویم می داد وقتی که تکانت خشک شد


خواستی بابا بگویی حرمله مهلت نداد
تار های صوتی ات سرخ و دهانت خشک شد


تیر نگذاشت که یک جمله به اخر برسد
هیچ کس حدس نمی زد که چنین سر برسد


پدرش که چیز زیادی نمی خواست،فرات
یک دو قطره، ضرری داشت به اصغر برسد


خوب شد عرش همه خون گلو رو برداشت
حیف خون نیست بر این خاک ستمگر برسد

 

شعر نوحه و مداحی مخصوص محرم, مداحی محرم

نوحه و مداحی مخصوص محرم

 

با لب عطشان، خسته در میدان
هزار و یک غم داری
رأس تو بر نی، میکند ره طی
زگیسو پرچم داری
تویی تویی، ذکر لب جن و ملک
ثمره ی باغ فدک
یا لیتناکنامعک
حسین من آقام آقام آقام حسین من


دارد از ایمان، باغ دلهامان، شکوفه های احساس
میرویم هرشب، با دل زینب، کنار کف العباس
ضریح تو، از باغ گل زیباتره
از عاشقا دل میبره
مهد دعای اصغره
حسین حسین حسین
عباس من آقام آقام آقام عباس من


درمناجاتی، باب حاجاتی، مگر به این شک داری
از چه ای سقا، با قد رعنا، تو قبر کوچک داری
دلم میخواد، به کربلایتو برم
بیام کنار اون حرم
تو سرداب تو جون بدم
اباالفضل، اباالفضل...


تیغ تو خوش بود، حرمله کش بود، اگر به میدان بودی
چشم تو حالا، خفته در صحرا، امید طفلان بودی
برادرم در خاک و خون نشسته ای
پشت مرا شکسته ای، زخم سرت نبسته ای
حسین من آقام آقام آقام حسین من


از مزار تو از دیار تو، بوی خدا می آید
مرغ دل هر شب، بر لبش یا رب
به کربلا می آید
منم منم، فدایی سپاه تو
غلام روسیاه تو
امید من پناه تو

 

منبع:emam8.com






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:55 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

تنگ بستانک معروف به بهشت گمشده

 

تنگ بستانک ( بهشت گمشده )
منطقه حفاظت شده تنگ بستانک معروف به بهشت گمشده در فاصله 120 کیلومتری شیراز در منطقه کامفیروز واقع گردیده است.

تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

منطقه ای عمدتا با پوشش جنگلی و کوهستانی با میانگین ارتفاعی بین 1700 تا 3700 متر. دارای اقلیم ایرانی تورانی دارای تابستان های خشک و زمستان های بسیار سرد که با ریزش برف و یخبندان همراه می باشد. میانگین درجه حرارت منطقه بین 14 – 16 درجه و متوسط بارندگی آن 479/42 میلی متر می باشد.

تیپ اراضی منطقه بر اساس مساحت (هکتار) و درصد:
کوهها: 11648 هکتار با 76/1 درصد از کل منطقه
تپه ها: 1765 هکتار با 16/9 درصد از کل منطقه
فلاتها و تراسهای فوقانی: 744 هکتار با 4/85 درصد از کل منطقه
دشتهای دامنه ای: 307 هکتار با 2 درصد از کل منطقه
واریزه های بادبزنی: 98 هکتار با 0/64 درصد از کل منطقه
مسکونی: 62 هکتار با 0/4 درصد از کل منطقه

جاذبه های اکوتوریستی:

وجود روستاهای زیبای جنوب تنگ بستانک مانند ساران و کهکرون با چشمه های زیبا و سابقه ای هزاران ساله از جاذبه های این منطقه می باشد. موقعیت جغرافیائی اثر طبیعی تنگ بستانک در مجموعه شبکه گردشگری محور شمال و شمال غرب استان و امکان ارتباط جاده‌ای که با یادمان های تاریخی تخت‌ جمشید، نقش رستم و پاسارگارد از یک طرف و چشم‌اندازهای طبیعی آبشارمارگون و تنگ براق از طرف دیگر، امتیاز ویژه‌ای برای بخش ایرانگردی و جهانگردی استان فارس است که در خور توجه و اهمیت می باشد.

تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

   وضعیت اجتماعی منطقه:
زراعت: میزان سطح اراضی زیر کشت آبی و دیم در منطقه 1576 هکتار می باشد که 1227 هکتار به اراضی آبی و 353 هکتار به اراضی دیم اختصاص دارد. زراعت آبی شامل: گندم، جو، لوبیا و شلتوک و ترکیب کشت دیم شامل: گندم، عدس، جو و نخود می باشد.

باغداری: بطور کلی میزان سطح اراضی باغی در منطقه 367 هکتار می باشد که بالاترین میزان باغ آبی متعلق به روستای کهکران و کمترین مربوط به آب باد می باشد.

دامداری: دامداری در منطقه به صورت سنتی و به صورت نگهداری در کنار منازل مسکونی صورت می پذیرد. در منطقه 4005 راس گوسفند و بره، 3025 راس بز و بزغاله و 494 راس گاو و گوساله وجود دارد.

تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

 تنگ بستانک,بهشت گمشده,گردشگری,

منبع:seeiran.ir






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:54 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

اشعار روضه حضرت ابوالفضل العباس (ع)

 

روضه حضرت ابوالفضل , اشعار شب تاسوعا

من آب را وقتی فراهم کرده بودم
دل را تهی از ماتم و غم کرده بودم

 

قبل از زمانی که بریزد آبرویم
نذرش همه دار و ندارم کرده بودم

 

آقا اگر در دستهایم بود شمشیر
من شرّشان را از سرت کم کرده بودم

 

دست مرا بستی تو با حرفت وگرنه...
حیوان صفتها را من آدم کرده بودم

 

فرصت اگر من داشتم با رخصت از تو
دنیای آنها را جهنم کرده بودم

 

چیز عجیبی نیست چشمم را دریدند
این صحنه را قبلاً مجسم کرده بودم

 

با ضرب? گرزی سرم پاشید از هم
وقتی برای مشک سر خم کرده بودم

 

تیری سه شعبه زحمت من را هدر داد
با اینکه مشکی پُر فراهم کرده بودم

 

روضه حضرت ابوالفضل ,روضه محرم

اشعار روضه حضرت ابوالفضل العباس

 

روی اسبِ سرکش امواج زین انداخته
آن که روی آب را هم بر زمین انداخته

 

رود انگشتی ست جاری که ابالفضلِ جوان
پا به دریا برده و بر او نگین انداخته

 

رود دریای خروشانی شده در پای مرد
مثل ماهی که به زحمت پوستین انداخته

 

آن ابالفضلی که نَفْسَش هم یقیناً سرکش است
آن چنان نَفْس قوی را این چنین انداخته

 

طاق ابرویی که زیر گیسویش کرده کمین
تیر بر قلب سپاهِ در کمین انداخته

 

تو رگِ غیرت بخوانش من کلید قفل ها
قل هو اللهی که بر روی جبین انداخته

 

در همین نقطه فقط کوهی به کوهی می رسد
روی پیشانیش آن وقتی که چین انداخته

 

وسعت دیدش وسیع است و به جنگِ یک سپاه
اولین را کشته روی آخرین انداخته

 

روضه حضرت ابوالفضل , اشعار شب تاسوعا

اشعار روضه حضرت ابوالفضل العباس

 

ناز این دلبر خوش چهره کشیدن دارد
نمک عشق اباالفضل چشیدن دارد

 

تیغ کافیست، ترنج از سر راهم بردار
مات یوسف شدن انگشت بریدن دارد

 

راضی ام! زلف بیفشان و زمین گیرم کن
صید تو ظرفیت درد کشیدن دارد

 

هروله سعی وصفا، یاد تو انداخت مرا
صحن بین الحرمین ست دویدن دارد

 

حق بده، دست به سوی کمرش بُرد حسین
داغ تو داغ بزرگی ست،خمیدن دارد

 

اضطراب حرم ازتشنگی مشک تو نیست
بی علمدارشدن، رنگ پریدن دارد

 

سربازار نباید به تو می خندیدند
جگر گریه گریبان دریدن دارد

 

اشکهایت سرنی حرف دل زینب بود
مگر این چادر پر وصله خریدن دارد

 

منبع:ghasemiyoon.ir






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:53 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014

کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014
گلچینی از کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014

 

کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014


کلکسیون لباس زنانه گوچی Gucci برای پاییز و زمستان 2014




تهیه و تدوین : گروه سبک زندگی سیمرغ
www.seemorgh.com/lifestyle
اختصاصی سیمرغ






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:51 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

رضا عطاران, مهناز افشار و ویشکا آسایش در "نهنگ عنبر" + تصاویر

رضا عطاران, مهناز افشار و ویشکا آسایش در
رضا عطاران ،مهناز افشار،ویشکا آسایش،هانیه توسلی،رضا ناجی ،نادر سلیمانی ،حسین سلیمانی و امیرحسین رستمی بازیگران اصلی فیلم "نهنگ عنبر" هستند.

 

در خلاصه قصه فیلم آمده است: «ارژنگ صنوبر(رضا عطاران) مردی پنجاه ساله است که همراهش می‌شویم تا تجربه های متفاوت و پیچیده اش از عشق و مصائبی که در زندگی دچارش می‌شود را برایمان بازگو کند.»

رضا عطاران ،مهناز افشار،ویشکا آسایش،هانیه توسلی،رضا ناجی ،نادر سلیمانی ،حسین سلیمانی و امیرحسین رستمی بازیگران اصلی این فیلم هستند .

 فیلم سینمایی نهنگ عنبر

فیلم سینمایی نهنگ عنبر

 فیلم سینمایی نهنگ عنبر


 فیلم سینمایی نهنگ عنبر


مهناز افشار و ویشکا آسایش در نهنگ عنبر


فیلم سینمایی نهنگ عنبر
 فیلم سینمایی نهنگ عنبر


فیلم سینمایی نهنگ عنبر


 فیلم سینمایی نهنگ عنبر



منبع:campec.ir






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:50 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()

چگونه متناسب با سن مان آرایش کنیم؟

چگونه متناسب با سن مان آرایش کنیم؟
اگر بالای 40 سال دارید به جای آرایش غلیظ باید به فکر مراقبت از پوست‌تان باشید.

 

قوانین آرایش براساس سن
_ در سنین بین 30 تا 40 سالگی باید از هرگونه محصولات غلیظ خودداری کنید. محصولات آرایشی حاوی رنگدانه‌های غلیظ و پودرهای نرم مناسب سن شما نیستند. یکی دیگر از کارهایی که در این سن باید از آن اجتناب کنید این است که از سایه‌هایی متضاد با رنگ چشمان‌تان استفاده کنید.

_ اگر بالای 40 سال دارید به جای آرایش غلیظ باید به فکر مراقبت از پوست‌تان باشید. بنابراین به جای استفاده از محصولات آرایشی بیش از حد بهتر است به طور مرتب از کرم مرطوب‌کننده و کرم دور چشم استفاده کنید. به این ترتیب چهره‌ای طبیعی و زیبا خواهید داشت که با یک آرایش ملایم هم می‌توانید ویژگی‌های مثبت آن را چند برابر کنید.

_ بالای 50 سال معمولا کمتر از آرایش استفاده می‌کنند. بهتر است مواد آرایشی به کار برده شود که فرمول‌های ترمیم‌کنندگی یا سفت‌کنندگی پوست صورت را دارند. این گروه سنی به راحتی می‌توانند از رژلب‌های نارنجی یا صورتی استفاده کنند، اما نباید رژلب قهوه‌ای به کار ببرند.


منبع : hidoctor.ir






تاریخ : شنبه 93/8/10 | 8:49 عصر | نویسنده : راز شهر | نظرات ()
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • جامعه مجازی ممو
  • قالب وبلاگ

    کد لوگو حمایت از تیم پرسپولیس